کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند

    دیوانه کجا خسبد دیوانه چه شب داند

    نی روز بود نی شب در مذهب دیوانه

    آن چیز که او دارد او داند او داند

    از گردش گردون شد روز و شب این عالم

    دیوانه آن جا را گردون بنگر داند

    گر چشم سرش خسپد بی‌سر همه چشمست او

    کز دیده جان خود لوح ازلی خواند

    دیوانگی ار خواهی چون مرغ شو و ماهی

    با خواب چو همراهی آن با تو کجا ماند

    شب رو شو و عیاری در عشق چنان یاری

    تا باز شود کاری زان طره که بفشاند

    دیوانه دگر سانست او حامله جانست

    چشمش چو به جانانست حملش نه بدو ماند

    زین شرح اگر خواهی از شمس حق و شاهی

    تبریز همه عالم زو نور نو افشاند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha