به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مولانا بلخی

مولانا بلخیغزلیات مولانا - حرف (د)غزل شمارهٔ ۶۴۲: در خانه نشسته بت عیار کی دارد

1960عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در خانه نشسته بت عیار کی دارد

معشوق قمرروی شکربار کی دارد

بی زحمت دیده رخ خورشید که بیند

بی پرده عیان طاقت دیدار کی دارد

گفتی به خرابات دگر کار ندارم

خود کار تو داری و دگر کار کی دارد

زندان صبوحی همه مخمور خمارند

ای زهره کلید در خمار کی دارد

ما طوطی غیبیم شکرخواره و عاشق

آن کان شکرهای به قنطار کی دارد

یک غمزه دیدار به از دامن دینار

دیدار چو باشد غم دینار کی دارد

جان‌ها چو از آن شیر ره صید بدیدند

اکنون چو سگان میل به مردار کی دارد

چون عین عیانست ز اقرار کی لافد

اقرار چو کاسد شود انکار کی دارد

ای در رخ تو زلزله روز قیامت

در جنت حسن تو غم نار کی دارد

با غمزه غمازه آن یار وفادار

اندیشه این عالم غدار کی دارد

گفتی که ز احوال عزیزان خبری ده

با مخبر خوبت سر اخبار کی دارد

ای مطرب خوش لهجه شیرین دم عارف

یاری ده و برگو که چنین یار کی دارد

بازار بتان از تو خرابست و کسادست

بازار چه باشد دل بازار کی دارد

امروز ز سودای تو کس را سر سر نیست

دستار کی دارد سر دستار کی دارد

شمس الحق تبریز چو نقد آمد و پیدا

از پار کی گوید غم پیرار کی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1غزل شمارهٔ ۶۴۱: در حلقه عشاق به ناگه خبر افتا ...2غزل شمارهٔ ۶۴۲: در خانه نشسته بت عیار کی دارد 3غزل شمارهٔ ۶۴۳: در کوی خرابات مرا عشق کشان کر ...4غزل شمارهٔ ۶۴۴: تا نقش تو در سینه ما خانه نشی ...5غزل شمارهٔ ۶۴۵: بار دگر آن آب به دولاب درآمد 6غزل شمارهٔ ۶۴۶: بار دگر آن مست به بازار درآمد 7غزل شمارهٔ ۶۴۷: تدبیر کند بنده و تقدیر نداند 8غزل شمارهٔ ۶۴۸: ای قوم به حج رفته کجایید کجای ...9غزل شمارهٔ ۶۴۹: بر چرخ سحرگاه یکی ماه عیان شد 10غزل شمارهٔ ۶۵۰: آن سرخ قبایی که چو مه پار برآ ...11غزل شمارهٔ ۶۵۱: مهتاب برآمد کلک از گور برآمد 12غزل شمارهٔ ۶۵۲: تدبیر کند بنده و تقدیر نداند 13غزل شمارهٔ ۶۵۳: چون بر رخ ما عکس جمال تو برآی ...14غزل شمارهٔ ۶۵۴: هر نکته که از زهر اجل تلختر آ ...15غزل شمارهٔ ۶۵۵: از بهر خدا عشق دگر یار مدارید 16غزل شمارهٔ ۶۵۶: مرغان که کنون از قفس خویش جدا ...17غزل شمارهٔ ۶۵۷: گر یک سر موی از رخ تو روی نما ...18غزل شمارهٔ ۶۵۸: بگو دل را که گرد غم نگردد 19غزل شمارهٔ ۶۵۹: دلم امروز خوی یار دارد 20غزل شمارهٔ ۶۶۰: نثرنا فی ربیع الوصل بالورد 21غزل شمارهٔ ۶۶۱: بیا ای زیرک و بر گول می‌خند 22غزل شمارهٔ ۶۶۲: اگر عالم همه پرخار باشد 23غزل شمارهٔ ۶۶۳: تویی نقشی که جان‌ها برنتابد 24غزل شمارهٔ ۶۶۴: دلی دارم که گرد غم نگردد 25غزل شمارهٔ ۶۶۵: خنک جانی که او یاری پسندد 26غزل شمارهٔ ۶۶۶: چمن جز عشق تو کاری ندارد 27غزل شمارهٔ ۶۶۷: سماع صوفیان می درنگیرد 28غزل شمارهٔ ۶۶۸: رجب بیرون شد و شعبان درآمد 29غزل شمارهٔ ۶۶۹: چو شب شد جملگان در خواب رفتند 30غزل شمارهٔ ۶۷۰: پریر آن چهره یارم چه خوش بود 31غزل شمارهٔ ۶۷۱: دلم را ناله سرنای باید 32غزل شمارهٔ ۶۷۲: بگویم خفیه تا خواجه نرنجد 33غزل شمارهٔ ۶۷۳: کسی کز غمزه‌ای صد عقل بندد 34غزل شمارهٔ ۶۷۴: چنان کز غم دل دانا گریزد 35غزل شمارهٔ ۶۷۵: هر آن دل‌ها که بی‌تو شاد باشد 36غزل شمارهٔ ۶۷۶: سگ ار چه بی‌فغان و شر نباشد 37غزل شمارهٔ ۶۷۷: عجب آن دلبر زیبا کجا شد 38غزل شمارهٔ ۶۷۸: به صورت یار من چون خشمگین شد 39غزل شمارهٔ ۶۷۹: چو دیوم عاشق آن یک پری شد 40غزل شمارهٔ ۶۸۰: نگارا مردگان از جان چه دانند 41غزل شمارهٔ ۶۸۱: کسی که غیر این سوداش نبود 42غزل شمارهٔ ۶۸۲: یکی لحظه از او دوری نباید 43غزل شمارهٔ ۶۸۳: ز خاک من اگر گندم برآید 44غزل شمارهٔ ۶۸۴: ز رویت دسته گل می‌توان کرد 45غزل شمارهٔ ۶۸۵: دل با دل دوست در حنین باشد 46غزل شمارهٔ ۶۸۶: ای مطرب جان چو دف به دست آمد 47غزل شمارهٔ ۶۸۷: کی باشد کاین قفس چمن گردد 48غزل شمارهٔ ۶۸۸: روی تو به رنگریز کان ماند 49غزل شمارهٔ ۶۸۹: دوش از بت من جهان چه می‌شد 50غزل شمارهٔ ۶۹۰: ای عشق که جمله از تو شادند 51غزل شمارهٔ ۶۹۱: هر چند که بلبلان گزینند 52غزل شمارهٔ ۶۹۲: رفتیم بقیه را بقا باد 53غزل شمارهٔ ۶۹۳: جانی که ز نور مصطفی زاد 54غزل شمارهٔ ۶۹۴: آن کز دهن تو رنگ دارد 55غزل شمارهٔ ۶۹۵: این قافله بار ما ندارد 56غزل شمارهٔ ۶۹۶: بیچاره کسی که زر ندارد 57غزل شمارهٔ ۶۹۷: دل بی‌لطف تو جان ندارد 58غزل شمارهٔ ۶۹۸: آن کس که ز تو نشان ندارد 59غزل شمارهٔ ۶۹۹: بیچاره کسی که می ندارد 60غزل شمارهٔ ۷۰۰: آن خواجه خوش لقا چه دارد 61غزل شمارهٔ ۷۰۱: آن خواجه خوش لقا چه دارد 62غزل شمارهٔ ۷۰۲: پرکندگی از نفاق خیزد 63غزل شمارهٔ ۷۰۳: آن کس که ز جان خود نترسد 64غزل شمارهٔ ۷۰۴: آن جا که چو تو نگار باشد 65غزل شمارهٔ ۷۰۵: ای کز تو همه جفا وفا شد 66غزل شمارهٔ ۷۰۶: روزم به عیادت شب آمد 67غزل شمارهٔ ۷۰۷: آن یوسف خوش عذار آمد 68غزل شمارهٔ ۷۰۸: برخیز که ساقی اندرآمد 69غزل شمارهٔ ۷۰۹: جان از سفر دراز آمد 70غزل شمارهٔ ۷۱۰: آن شعله نور می‌خرامد 71غزل شمارهٔ ۷۱۱: امروز نگار ما نیامد 72غزل شمارهٔ ۷۱۲: خوش باش که هر که راز داند 73غزل شمارهٔ ۷۱۳: ساقی زان می که می‌چریدند 74غزل شمارهٔ ۷۱۴: اول نظر ار چه سرسری بود 75غزل شمارهٔ ۷۱۵: اول نظر ار چه سرسری بود 76غزل شمارهٔ ۷۱۶: دیر آمده‌ای سفر مکن زود 77غزل شمارهٔ ۷۱۷: آن کس که به بندگیت آید 78غزل شمارهٔ ۷۱۸: آخر گهر وفا ببارید 79غزل شمارهٔ ۷۱۹: ای اهل صبوح در چه کارید 80غزل شمارهٔ ۷۲۰: از بهر چه در غم و زحیرید 81غزل شمارهٔ ۷۲۱: هر سینه که سیمبر ندارد 82غزل شمارهٔ ۷۲۲: ما مست شدیم و دل جدا شد 83غزل شمارهٔ ۷۲۳: ساقی برخیز کان مه آمد 84غزل شمارهٔ ۷۲۴: گرمابه دهر جان فزا بود 85غزل شمارهٔ ۷۲۵: کس با چو تو یار راز گوید 86غزل شمارهٔ ۷۲۶: شب رفت حریفکان کجایید 87غزل شمارهٔ ۷۲۷: از دلبر ما نشان کی دارد 88غزل شمارهٔ ۷۲۸: دشمن خویشیم و یار آنک ما را م ...89غزل شمارهٔ ۷۲۹: اینک آن جویی که چرخ سبز را گر ...90غزل شمارهٔ ۷۳۰: اینک آن مرغان که ایشان بیضه‌ه ...91غزل شمارهٔ ۷۳۱: پیش از آن کاندر جهان باغ و می ...92غزل شمارهٔ ۷۳۲: دی میان عاشقان ساقی و مطرب می ...93غزل شمارهٔ ۷۳۳: ذره ذره آفتاب عشق دردی خوار ب ...94غزل شمارهٔ ۷۳۴: مطربا این پرده زن کز رهزنان ف ...95غزل شمارهٔ ۷۳۵: دوش آمد پیل ما را باز هندستان ...96غزل شمارهٔ ۷۳۶: گر یکی شاخی شکستم من ز گلزاری ...97غزل شمارهٔ ۷۳۷: نام آن کس بر که مرده از جمالش ...98غزل شمارهٔ ۷۳۸: مطربم سرمست شد انگشت بر رق می ...99غزل شمارهٔ ۷۳۹: قند بگشا ای صنم تا عیش را شیر ...100غزل شمارهٔ ۷۴۰: مشک و عنبر گر ز مشک زلف یارم ...101غزل شمارهٔ ۷۴۱: پنج در چه فایده چون هجر را شش ...102غزل شمارهٔ ۷۴۲: عشق عاشق را ز غیرت نیک دشمن ر ...103غزل شمارهٔ ۷۴۳: آن زمانی را که چشم از چشم او ...104غزل شمارهٔ ۷۴۴: رو ترش کردی مگر دی باده‌ات گی ...105غزل شمارهٔ ۷۴۵: آمدم تا رو نهم بر خاک پای یار ...106غزل شمارهٔ ۷۴۶: برنشست آن شاه عشق و دام ظلمت ...107غزل شمارهٔ ۷۴۷: ای طربناکان ز مطرب التماس می‌ ...108غزل شمارهٔ ۷۴۸: فخر جمله ساقیانی ساغرت در کار ...109غزل شمارهٔ ۷۴۹: مست آمد دلبرم تا دل برد از با ...110غزل شمارهٔ ۷۵۰: شاد شد جانم که چشمت وعده احسا ...111غزل شمارهٔ ۷۵۱: هر زمان کز غیب عشق یار ما خنج ...112غزل شمارهٔ ۷۵۲: هم دلم ره می‌نماید هم دلم ره ...113غزل شمارهٔ ۷۵۳: هم لبان می‌فروشت باده را ارزا ...114غزل شمارهٔ ۷۵۴: می‌خرامد آفتاب خوبرویان ره کن ...115غزل شمارهٔ ۷۵۵: شاه ما از جمله شاهان پیش بود ...116غزل شمارهٔ ۷۵۶: علتی باشد که آن اندر بهاران ب ...117غزل شمارهٔ ۷۵۷: وصف آن مخدوم می‌کن گر چه می‌ر ...118غزل شمارهٔ ۷۵۸: دل من کار تو دارد گل و گلنار ...119غزل شمارهٔ ۷۵۹: دل من رای تو دارد سر سودای تو ...120غزل شمارهٔ ۷۶۰: خنک آن کس که چو ما شد همه تسل ...121غزل شمارهٔ ۷۶۱: چو سحرگاه ز گلشن مه عیار برآم ...122غزل شمارهٔ ۷۶۲: بدرد مرده کفن را به سر گور بر ...123غزل شمارهٔ ۷۶۳: خنک آن کس که چو ما شد همگی لط ...124غزل شمارهٔ ۷۶۴: مشو ای دل تو دگرگون که دل یار ...125غزل شمارهٔ ۷۶۵: هله نومید نباشی که تو را یار ...126غزل شمارهٔ ۷۶۶: خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گ ...127غزل شمارهٔ ۷۶۷: صنما جفا رها کن کرم این روا ن ...128غزل شمارهٔ ۷۶۸: چمنی که جمله گل‌ها به پناه او ...129غزل شمارهٔ ۷۶۹: چه توقفست زین پس همه کاروان ر ...130غزل شمارهٔ ۷۷۰: همه را بیازمودم ز تو خوشترم ن ...131غزل شمارهٔ ۷۷۱: هله عاشقان بکوشید که چو جسم و ...132غزل شمارهٔ ۷۷۲: صنما سپاه عشقت به حصار دل درآ ...133غزل شمارهٔ ۷۷۳: سحری چو شاه خوبان به وثاق ما ...134غزل شمارهٔ ۷۷۴: به میان دل خیال مه دلگشا درآم ...135غزل شمارهٔ ۷۷۵: هله هش دار که در شهر دو سه طر ...136غزل شمارهٔ ۷۷۶: عاشقان بر درت از اشک چو باران ...137غزل شمارهٔ ۷۷۷: ای خدایی که چو حاجات به تو بر ...138غزل شمارهٔ ۷۷۸: از دلم صورت آن خوب ختن می‌نرو ...139غزل شمارهٔ ۷۷۹: همه خفتند و من دلشده را خواب ...140غزل شمارهٔ ۷۸۰: بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد 141غزل شمارهٔ ۷۸۱: در دلم چون غمت ای سرو روان بر ...142غزل شمارهٔ ۷۸۲: خبرت هست که در شهر شکر ارزان ...143غزل شمارهٔ ۷۸۳: ای دریغا که حریفان همه سر بنه ...144غزل شمارهٔ ۷۸۴: عید بگذشت و همه خلق سوی کار ش ...145غزل شمارهٔ ۷۸۵: ما نه زان محتشمانیم که ساغر گ ...146غزل شمارهٔ ۷۸۶: آنک عکس رخ او راه ثریا بزند 147غزل شمارهٔ ۷۸۷: آنچ روی تو کند نور رخ خور نکن ...148غزل شمارهٔ ۷۸۸: آه کان طوطی دل بی‌شکرستان چه ...149غزل شمارهٔ ۷۸۹: از دلم صورت آن خوب ختن می‌نرو ...150غزل شمارهٔ ۷۹۰: واقف سرمد تا مدرسه عشق گشود 151غزل شمارهٔ ۷۹۱: این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و ...152غزل شمارهٔ ۷۹۲: هله پیوسته سرت سبز و لبت خندا ...153غزل شمارهٔ ۷۹۳: هست مستی که مرا جانب میخانه ب ...154غزل شمارهٔ ۷۹۴: هر کی از حلقه ما جای دگر بگری ...155غزل شمارهٔ ۷۹۵: وقت آن شد که ز خورشید ضیایی ب ...156غزل شمارهٔ ۷۹۶: وای آن دل که بدو از تو نشانی ...157غزل شمارهٔ ۷۹۷: ز اول روز که مخموری مستان باش ...158غزل شمارهٔ ۷۹۸: ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی ن ...159غزل شمارهٔ ۷۹۹: سفره کهنه کجا درخور نان تو بو ...160غزل شمارهٔ ۸۰۰: گر نخسبی ز تواضع شبکی جان چه ...161غزل شمارهٔ ۸۰۱: عشرتی هست در این گوشه غنیمت د ...162غزل شمارهٔ ۸۰۲: می‌رسد یوسف مصری همه اقرار ده ...163غزل شمارهٔ ۸۰۳: بر سر کوی تو عقل از سر جان بر ...164غزل شمارهٔ ۸۰۴: صنما گر ز خط و خال تو فرمان آ ...165غزل شمارهٔ ۸۰۵: یا رب این بوی که امروز به ما ...166غزل شمارهٔ ۸۰۶: یا رب این بوی خوش از روضه جان ...167غزل شمارهٔ ۸۰۷: لحظه‌ای قصه کنان قصه تبریز کن ...168غزل شمارهٔ ۸۰۸: عید بگذشت و همه خلق سوی کار ش ...169غزل شمارهٔ ۸۰۹: طرفه گرمابه بانی کو ز خلوت بر ...170غزل شمارهٔ ۸۱۰: باز شیری با شکر آمیختند 171غزل شمارهٔ ۸۱۱: آن شکرپاسخ نباتم می‌دهد 172غزل شمارهٔ ۸۱۲: خنب‌های لایزالی جوش باد 173غزل شمارهٔ ۸۱۳: موشکی صندوق را سوراخ کرد 174غزل شمارهٔ ۸۱۴: بار دیگر یار ما هنباز کرد 175غزل شمارهٔ ۸۱۵: شهر پر شد لولیان عقل دزد 176غزل شمارهٔ ۸۱۶: خلق می‌جنبند مانا روز شد 177غزل شمارهٔ ۸۱۷: چون مرا جمعی خریدار آمدند 178غزل شمارهٔ ۸۱۸: ساقیان سرمست در کار آمدند 179غزل شمارهٔ ۸۱۹: اندک اندک جمع مستان می‌رسند 180غزل شمارهٔ ۸۲۰: هر چه آن خسرو کند شیرین کند 181غزل شمارهٔ ۸۲۱: خنده از لطفت حکایت می‌کند 182غزل شمارهٔ ۸۲۲: عشق اکنون مهربانی می‌کند 183غزل شمارهٔ ۸۲۳: عمر بر اومید فردا می‌رود 184غزل شمارهٔ ۸۲۴: عاشقان پیدا و دلبر ناپدید 185غزل شمارهٔ ۸۲۵: برنشین ای عزم و منشین ای امید 186غزل شمارهٔ ۸۲۶: ای خدا از عاشقان خشنود باد 187غزل شمارهٔ ۸۲۷: نه فلک مر عاشقان را بنده باد 188غزل شمارهٔ ۸۲۸: هر که را اسرار عشق اظهار شد 189غزل شمارهٔ ۸۲۹: هر چه دلبر کرد ناخوش چون بود 190غزل شمارهٔ ۸۳۰: صاف جان‌ها سوی گردون می‌رود 191غزل شمارهٔ ۸۳۱: هر زمان لطفت همی در پی رسد 192غزل شمارهٔ ۸۳۲: شب شد و هنگام خلوتگاه شد 193غزل شمارهٔ ۸۳۳: مرگ ما هست عروسی ابد 194غزل شمارهٔ ۸۳۴: از دل رفته نشان می‌آید 195غزل شمارهٔ ۸۳۵: گل خندان که نخندد چه کند 196غزل شمارهٔ ۸۳۶: گر نخسپی شبکی جان چه شود 197غزل شمارهٔ ۸۳۷: هر کجا بوی خدا می‌آید 198غزل شمارهٔ ۸۳۸: گر نخسپی شبکی جان چه شود 199غزل شمارهٔ ۸۳۹: خشمین بر آن کسی شو کز وی گزیر ...200غزل شمارهٔ ۸۴۰: بعد از سماع گویی کان شورها کج ...201غزل شمارهٔ ۸۴۱: باز آفتاب دولت بر آسمان برآمد 202غزل شمارهٔ ۸۴۲: آن ماه کو ز خوبی بر جمله می‌د ...203غزل شمارهٔ ۸۴۳: در عشق زنده باید کز مرده هیچ ...204غزل شمارهٔ ۸۴۴: گر ساعتی ببری ز اندیشه‌ها چه ...205غزل شمارهٔ ۸۴۵: مرغی که ناگهانی در دام ما درآ ...206غزل شمارهٔ ۸۴۶: بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند 207غزل شمارهٔ ۸۴۷: پیمانه ایست این جان پیمانه ای ...208غزل شمارهٔ ۸۴۸: از چشم پرخمارت دل را قرار مان ...209غزل شمارهٔ ۸۴۹: ای آن که از عزیزی در دیده جات ...210غزل شمارهٔ ۸۵۰: یک خانه پر ز مستان مستان نو ر ...211غزل شمارهٔ ۸۵۱: ای آنک پیش حسنت حوری قدم دو آ ...212غزل شمارهٔ ۸۵۲: جز لطف و جز حلاوت خود از شکر ...213غزل شمارهٔ ۸۵۳: مر بحر را ز ماهی دایم گزیر با ...214غزل شمارهٔ ۸۵۴: گفتم مکن چنین‌ها ای جان چنین ...215غزل شمارهٔ ۸۵۵: عید آمد و خوش آمد دلدار دلکش ...216غزل شمارهٔ ۸۵۶: برجه ز خواب و بنگر نک روز روش ...217غزل شمارهٔ ۸۵۷: گفتی که در چه کاری با تو چه ک ...218غزل شمارهٔ ۸۵۸: وقتی خوشست ما را لابد نبید با ...219غزل شمارهٔ ۸۵۹: نی دیده هر دلی را دیدار می‌نم ...220غزل شمارهٔ ۸۶۰: ای دل اگر کم آیی کارت کمال گی ...221غزل شمارهٔ ۸۶۱: لطفی نماند کان صنم خوش لقا نک ...222غزل شمارهٔ ۸۶۲: قومی که بر براق بصیرت سفر کنن ...223غزل شمارهٔ ۸۶۳: آتش پریر گفت نهانی به گوش دود 224غزل شمارهٔ ۸۶۴: بلبل نگر که جانب گلزار می‌رود 225غزل شمارهٔ ۸۶۵: جانا بیار باده که ایام می‌رود 226غزل شمارهٔ ۸۶۶: چندان حلاوت و مزه و مستی و گش ...227غزل شمارهٔ ۸۶۷: چندان حلاوت و مزه و مستی و گش ...228غزل شمارهٔ ۸۶۸: به حرم به خود کشید و مرا آشنا ...229غزل شمارهٔ ۸۶۹: خیاط روزگار به بالای هیچ مرد 230غزل شمارهٔ ۸۷۰: چشمم همی‌پرد مگر آن یار می‌رس ...231غزل شمارهٔ ۸۷۱: آمد بهار خرم و رحمت نثار شد 232غزل شمارهٔ ۸۷۲: این عشق جمله عاقل و بیدار می‌ ...233غزل شمارهٔ ۸۷۳: خفته نمود دلبر گفتم ز باغ زود 234غزل شمارهٔ ۸۷۴: امروز مرده بین که چه سان زنده ...235غزل شمارهٔ ۸۷۵: گر عید وصل تست منم خود غلام ع ...236غزل شمارهٔ ۸۷۶: تا چند خرقه بردرم از بیم و از ...237غزل شمارهٔ ۸۷۷: امسال بلبلان چه خبرها همی‌دهن ...238غزل شمارهٔ ۸۷۸: صحرا خوشست لیک چو خورشید فر د ...239غزل شمارهٔ ۸۷۹: صبح آمد و صحیفه مصقول برکشید 240غزل شمارهٔ ۸۸۰: صد مصر مملکت ز تعدی خراب شد 241غزل شمارهٔ ۸۸۱: آه که بار دگر آتش در من فتاد 242غزل شمارهٔ ۸۸۲: جامه سیه کرد کفر نور محمد رسی ...243غزل شمارهٔ ۸۸۳: جان من و جان تو بود یکی ز اتح ...244غزل شمارهٔ ۸۸۴: پرده دل می‌زند زهره هم از بام ...245غزل شمارهٔ ۸۸۵: بار دگر آمدیم تا شود اقبال شا ...246غزل شمارهٔ ۸۸۶: از رسن زلف تو خلق به جان آمدن ...247غزل شمارهٔ ۸۸۷: روبهکی دنبه برد شیر مگر خفته ...248غزل شمارهٔ ۸۸۸: زهره من بر فلک شکل دگر می‌رود 249غزل شمارهٔ ۸۸۹: روی تو چون روی مار خوی تو زهر ...250غزل شمارهٔ ۸۹۰: صبحدمی همچو صبح پرده ظلمت دری ...251غزل شمارهٔ ۸۹۱: دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران ...252غزل شمارهٔ ۸۹۲: آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید 253غزل شمارهٔ ۸۹۳: نیک بدست آنک او شد تلف نیک و ...254غزل شمارهٔ ۸۹۴: نعره آن بلبلان از سوی بستان ر ...255غزل شمارهٔ ۸۹۵: وسوسه تن گذشت غلغله جان رسید 256غزل شمارهٔ ۸۹۶: غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد ...257غزل شمارهٔ ۸۹۷: شرح دهم من که شب از چه سیه دل ...258غزل شمارهٔ ۸۹۸: بانگ زدم من که دل مست کجا می‌ ...259غزل شمارهٔ ۸۹۹: یار مرا عارض و عذار نه این بو ...260غزل شمارهٔ ۹۰۰: بگیر دامن لطفش که ناگهان بگری ...261غزل شمارهٔ ۹۰۱: اگر دمی بنوازد مرا نگار چه با ...262غزل شمارهٔ ۹۰۲: ز سر بگیرم عیشی چو پا به گنج ...263غزل شمارهٔ ۹۰۳: اگر مرا تو نخواهی دلم تو را ن ...264غزل شمارهٔ ۹۰۴: ز باد حضرت قدسی بنفشه زار چه ...265غزل شمارهٔ ۹۰۵: شدم ز عشق به جایی که عشق نیز ...266غزل شمارهٔ ۹۰۶: گرفت خشم ز بستان سرخری و برون ...267غزل شمارهٔ ۹۰۷: مده به دست فراقت دل مرا که نش ...268غزل شمارهٔ ۹۰۸: چو درد گیرد دندان تو عدو گردد 269غزل شمارهٔ ۹۰۹: چه پادشاست که از خاک پادشا سا ...270غزل شمارهٔ ۹۱۰: بر آستانه اسرار آسمان نرسد 271غزل شمارهٔ ۹۱۱: به روز مرگ چو تابوت من روان ب ...272غزل شمارهٔ ۹۱۲: نگفتمت مرو آن جا که مبتلات کن ...273غزل شمارهٔ ۹۱۳: بگو به گوش کسانی که نور چشم م ...274غزل شمارهٔ ۹۱۴: ز بانگ پست تو ای دل بلند گشت ...275غزل شمارهٔ ۹۱۵: بیا که ساقی عشق شراب باره رسی ...276غزل شمارهٔ ۹۱۶: درخت و برگ برآید ز خاک این گو ...277غزل شمارهٔ ۹۱۷: به یارکان صفا جز می صفا مدهید 278غزل شمارهٔ ۹۱۸: چو کارزار کند شاه روم با شمشا ...279غزل شمارهٔ ۹۱۹: ببرد خواب مرا عشق و عشق خواب ...280غزل شمارهٔ ۹۲۰: کسی که عاشق آن رونق چمن باشد 281غزل شمارهٔ ۹۲۱: سخن که خیزد از جان ز جان حجاب ...282غزل شمارهٔ ۹۲۲: چو عشق را هوس بوسه و کنار بود 283غزل شمارهٔ ۹۲۳: رسید ساقی جان ما خمار خواب آل ...284غزل شمارهٔ ۹۲۴: به روح‌های مقدس ز من سلام بری ...285غزل شمارهٔ ۹۲۵: دو ماه پهلوی همدیگرند بر در ع ...286غزل شمارهٔ ۹۲۶: حبیب کعبه جانست اگر نمی‌دانید 287غزل شمارهٔ ۹۲۷: به باغ بلبل از این پس حدیث ما ...288غزل شمارهٔ ۹۲۸: هزار جان مقدس فدای روی تو باد 289غزل شمارهٔ ۹۲۹: ز عشق آن رخ خوب تو ای اصول مر ...290غزل شمارهٔ ۹۳۰: سپاس و شکر خدا را که بندها بگ ...291غزل شمارهٔ ۹۳۱: مها به دل نظری کن که دل تو را ...292غزل شمارهٔ ۹۳۲: مها به دل نظری کن که دل تو را ...293غزل شمارهٔ ۹۳۳: میان باغ گل سرخ‌های و هو دارد 294غزل شمارهٔ ۹۳۴: میان باغ گل سرخ‌های و هو دارد 295غزل شمارهٔ ۹۳۵: مکن مکن که پشیمان شوی و بد با ...296غزل شمارهٔ ۹۳۶: مرا عقیق تو باید شکر چه سود ک ...297غزل شمارهٔ ۹۳۷: فراغتی دهدم عشق تو ز خویشاوند 298غزل شمارهٔ ۹۳۸: سخن به نزد سخندان بزرگوار بود 299غزل شمارهٔ ۹۳۹: به پیش تو چه زند جان و جان کد ...300غزل شمارهٔ ۹۴۰: ربود عشق تو تسبیح و داد بیت و ...301غزل شمارهٔ ۹۴۱: ز بعد خاک شدن یا زیان بود یا ...302غزل شمارهٔ ۹۴۲: اگر مرا تو نخواهی دلم تو را خ ...303غزل شمارهٔ ۹۴۳: نماز شام چو خورشید در غروب آی ...304غزل شمارهٔ ۹۴۴: به باغ بلبل از این پس نوای ما ...305غزل شمارهٔ ۹۴۵: ندا رسید به جان‌ها که چند می‌ ...306غزل شمارهٔ ۹۴۶: میان باغ گل سرخ‌های و هو دارد 307غزل شمارهٔ ۹۴۷: مخسب شب که شبی صد هزار جان ار ...308غزل شمارهٔ ۹۴۸: کسی خراب خرابات و مست می‌باشد 309غزل شمارهٔ ۹۴۹: مرا وصال تو باید صبا چه سود ک ...310غزل شمارهٔ ۹۵۰: سپاس آن عدمی را که هست ما برب ...311غزل شمارهٔ ۹۵۱: هر آن نوی که رسد سوی تو قدید ...312غزل شمارهٔ ۹۵۲: ز شمس دین طرب نوبهار بازآید 313غزل شمارهٔ ۹۵۳: سپیده دم بدمید و سپیده می‌سای ...314غزل شمارهٔ ۹۵۴: فزود آتش من آب را خبر ببرید 315غزل شمارهٔ ۹۵۵: سلام بر تو که سین سلام بر تو ...316غزل شمارهٔ ۹۵۶: ز جان سوخته‌ام خلق را حذار کن ...317غزل شمارهٔ ۹۵۷: هزار جان مقدس فدای روی تو باد 318غزل شمارهٔ ۹۵۸: کدام لب که از او بوی جان نمی‌ ...319غزل شمارهٔ ۹۵۹: اگر دل از غم دنیا جدا توانی ک ...320غزل شمارهٔ ۹۶۰: به حارسان نکوروی من خطاب کنید 321غزل شمارهٔ ۹۶۱: جهان را بدیدم وفایی ندارد 322غزل شمارهٔ ۹۶۲: سحر این دل من ز سودا چه می‌شد 323غزل شمارهٔ ۹۶۳: دل من که باشد که تو را نباشد 324غزل شمارهٔ ۹۶۴: گفتم که ای جان خود جان چه باش ...325غزل شمارهٔ ۹۶۵: دل گردون خلل کند چو مه تو نها ...326غزل شمارهٔ ۹۶۶: دیده خون گشت و خون نمی‌خسبد 327غزل شمارهٔ ۹۶۷: رسم نو بین که شهریار نهاد 328غزل شمارهٔ ۹۶۸: سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد 329غزل شمارهٔ ۹۶۹: سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد 330غزل شمارهٔ ۹۷۰: دیده‌ها شب فراز باید کرد 331غزل شمارهٔ ۹۷۱: عشق تو مست و کف زنانم کرد 332غزل شمارهٔ ۹۷۲: عاشقانی که باخبر میرند 333غزل شمارهٔ ۹۷۳: صوفیان در دمی دو عید کنند 334غزل شمارهٔ ۹۷۴: گر تو را بخت یار خواهد بود 335غزل شمارهٔ ۹۷۵: آتش افکند در جهان جمشید 336غزل شمارهٔ ۹۷۶: خسروانی که فتنه‌ای چینید 337غزل شمارهٔ ۹۷۷: عید بر عاشقان مبارک باد 338غزل شمارهٔ ۹۷۸: زندگانی صدر عالی باد 339غزل شمارهٔ ۹۷۹: شاهدی بین که در زمانه بزاد 340غزل شمارهٔ ۹۸۰: مادر عشق طفل عاشق را 341غزل شمارهٔ ۹۸۱: شعر من نان مصر را ماند 342غزل شمارهٔ ۹۸۲: یوسف آخرزمان خرامان شد 343غزل شمارهٔ ۹۸۳: هر کی در ذوق عشق دنگ آمد 344غزل شمارهٔ ۹۸۴: هین که هنگام صابران آمد 345غزل شمارهٔ ۹۸۵: هر که بهر تو انتظار کند 346غزل شمارهٔ ۹۸۶: عشق را جان بی‌قرار بود 347غزل شمارهٔ ۹۸۷: هر که را ذوق دین پدید آید 348غزل شمارهٔ ۹۸۸: بوی دلدار ما نمی‌آید 349غزل شمارهٔ ۹۸۹: صبر با عشق بس نمی‌آید 350غزل شمارهٔ ۹۹۰: من بسازم ولیک کی شاید 351غزل شمارهٔ ۹۹۱: عشق جانان مرا ز جان ببرید 352غزل شمارهٔ ۹۹۲: خسروانی که فتنه‌ای چینید 353غزل شمارهٔ ۹۹۳: زان ازلی نور که پرورده‌اند 354غزل شمارهٔ ۹۹۴: دوست همان به که بلاکش بود 355غزل شمارهٔ ۹۹۵: دیدن روی تو هم از بامداد 356غزل شمارهٔ ۹۹۶: گفت کسی خواجه سنایی بمرد 357غزل شمارهٔ ۹۹۷: پیرهن یوسف و بو می‌رسد 358غزل شمارهٔ ۹۹۸: آتش عشق تو قلاووز شد 359غزل شمارهٔ ۹۹۹: از سوی دل لشکر جان آمدند 360غزل شمارهٔ ۱۰۰۰: آنچ گل سرخ قبا می‌کند 361غزل شمارهٔ ۱۰۰۱: آه در آن شمع منور چه بود 362غزل شمارهٔ ۱۰۰۲: چونک کمند تو دلم را کشید 363غزل شمارهٔ ۱۰۰۳: شاخ گلی باغ ز تو سبز و شاد 364غزل شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش دل عربده گر با کی بود 365غزل شمارهٔ ۱۰۰۵: هر که ز عشاق گریزان شود 366غزل شمارهٔ ۱۰۰۶: عشق مرا بر همگان برگزید 367غزل شمارهٔ ۱۰۰۷: گفت کسی خواجه سنایی بمرد 368غزل شمارهٔ ۱۰۰۸: یا من نعماه غیر معدود 369غزل شمارهٔ ۱۰۰۹: طارت الکتب الکرام من کرام یا ...370غزل شمارهٔ ۱۰۱۰: من رای درا تلالا نوره وسط ال ...371غزل شمارهٔ ۱۰۱۱: میر خوبان را دگر منشور خوبی ...372غزل شمارهٔ ۱۰۱۲: یا شبه الطیف لی انت قریب بعی ...373غزل شمارهٔ ۱۰۱۳: اگر حریف منی پس بگو که دوش چ ...374غزل شمارهٔ ۱۰۱۴: حکم البین بموتی و عمد

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ