کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن یوسف خوش عذار آمد

    وان عیسی روزگار آمد

    وان سنجق صد هزار نصرت

    بر موکب نوبهار آمد

    ای کار تو مرده زنده کردن

    برخیز که روز کار آمد

    شیری که به صید شیر گیرد

    سرمست به مرغزار آمد

    دی رفت و پریر نقد بستان

    کان نقد خوش عیار آمد

    این شهر امروز چون بهشتست

    می‌گوید شهریار آمد

    می‌زن دهلی که روز عیدست

    می‌کن طربی که یار آمد

    ماهی از غیب سر برون کرد

    کاین مه بر او غبار آمد

    از خوبی آن قرار جان‌ها

    عالم همه بی‌قرار آمد

    هین دامن عشق برگشایید

    کز چرخ نهم نثار آمد

    ای مرغ غریب پربریده

    بر جای دو پر چهار آمد

    هان ای دل بسته سینه بگشا

    کان گمشده در کنار آمد

    ای پای بیا و پای می‌کوب

    کان سرده نامدار آمد

    از پیر مگو که او جوان شد

    وز پار مگو که پار آمد

    گفتی با شه چه عذر گویم

    خود شاه به اعتذار آمد

    گفتی که کجا رهم ز دستش

    دستش همه دستیار آمد

    ناری دیدی و نور آمد

    خونی دیدی عقار آمد

    آن کس که ز بخت خود گریزد

    بگریخته شرمسار آمد

    خامش کن و لطف‌هاش مشمر

    لطفیست که بی‌شمار آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha