کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن کس که ز تو نشان ندارد

    گر خورشیدست آن ندارد

    ما بر در و بام عشق حیران

    آن بام که نردبان ندارد

    دل چون چنگست و عشق زخمه

    پس دل به چه دل فغان ندارد

    امروز فغان عاشقان را

    بشنو که تو را زیان ندارد

    هر ذره پر از فغان و ناله‌ست

    اما چه کند زیان ندارد

    رقص است زبان ذره زیرا

    جز رقص دگر بیان ندارد

    هر سو نگران تست دل‌ها

    وان سو که تویی گمان ندارد

    این عالم را کرانه‌ای هست

    عشق من و تو کران ندارد

    مانند خیال تو ندیدم

    بوسه دهد و دهان ندارد

    ماننده غمزه‌ات ندیدم

    تیر اندازد کمان ندارد

    دادی کمری که بر میان بند

    طفل دل من میان ندارد

    گفتی که به سوی ما روان شو

    بی لطف تو جان روان ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha