کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاشق چو منی باید می‌سوزد و می‌سازد

    ور نی مثل کودک تا کعب همی‌بازد

    مه رو چو تویی باید ای ماه غلام تو

    تا بر همه مه رویان می‌چربد و می‌نازد

    عاشق چو منی باید کز مستی و بی‌خویشی

    با خلق نپیوندد با خویش نپردازد

    فارس چو تویی باید ای شاه سوار من

    کز وهم و گمان زان سو می‌راند و می‌تازد

    عشق آب حیات آمد برهاندت از مردن

    ای شاه که او خود را در عشق دراندازد

    چون شاخ زرست این جان می‌کش به خودش می‌دان

    چندان که کشش بیند سوی تو همی‌یازد

    باری دل و جان من مستست در آن معدن

    هر روز چو نوعشقان فرهنگ نو آغازد

    چون چنگ شوی از غم خم داده وانگه او

    در بر کشدت شیرین بی‌واسطه بنوازد

    آن آهوی مفتونش چون تازه شود خونش

    آن شیر بدان آهو در میمنه بگرازد

    شمس الحق تبریزی بر شمس فلک روزی

    باشد که طراز نو شعشاع تو بطرازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha