کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید

    تا ذره چو رقص آید از منش به یاد آید

    شد حامله هر ذره از تابش روی او

    هر ذره از آن لذت صد ذره همی‌زاید

    در هاون تن بنگر کز عشق سبک روحی

    تا ذره شود خود را می‌کوبد و می‌ساید

    گر گوهر و مرجانی جز خرد مشو این جا

    زیرا که در این حضرت جز ذره نمی‌شاید

    در گوهر جان بنگر اندر صدف این تن

    کز دست گران جانی انگشت همی‌خاید

    چون جان بپرد از تو این گوهر زندانی

    چون ذره به اصلش شد خوانیش ولی ناید

    ور سخت شود بندش در خون بزند نقبی

    عمری برود در خون موییش نیالاید

    جز تا به چه بابل او را نبود منزل

    تا جان نشود جادو جایی بنیاساید

    تبریز ز برج تو گر تابد شمس الدین

    هم ابر شود چون مه هم ماه درافزاید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha