کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جامم بشکست ای جان پهلوش خلل دارد

    در جمع چنین مستان جامی چه محل دارد

    گر بشکند این جامم من غصه نیاشامم

    جامی دگر آن ساقی در زیر بغل دارد

    جامست تن خاکی جانست می پاکی

    جامی دگرم بخشد کاین جام علل دارد

    ساقی وفاداری کز مهر کله دارد

    ساقی که قبای او از حلم تگل دارد

    شادی و فرح بخشد دل را که دژم باشد

    تیزی نظر بخشد گر چشم سبل دارد

    عقلی که بر این روزن شد حارس این خانه

    خاک در او گردد گر علم و عمل دارد

    شهمات کجا گردد آن کو رخ شه بیند

    کی تلخ شود آن کو دریای عسل دارد

    از آب حیات او آن کس که کشد گردن

    در عین حیات خود صد مرگ و اجل دارد

    خورشید به هر برجی مسعود و بهی باشد

    اما کر و فر خود در برج حمل دارد

    جز صورت عشق حق هر چیز که من دیدم

    نیمیش دروغ آمد نیمیش دغل دارد

    چندان لقبش گفتم از کامل و از ناقص

    از غایت بی‌مثلی صد گونه مثل دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha