کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند

    نی آن چنان سیلیست این کش کس تواند کرد بند

    ذوق سر سرمست را هرگز نداند عاقلی

    حال دل بی‌هوش را هرگز نداند هوشمند

    بیزار گردند از شهی شاهان اگر بویی برند

    زان باده‌ها که عاشقان در مجلس دل می‌خورند

    خسرو وداع ملک خود از بهر شیرین می‌کند

    فرهاد هم از بهر او بر کوه می‌کوبد کلند

    مجنون ز حلقه عاقلان از عشق لیلی می‌رمد

    بر سبلت هر سرکشی کردست وامق ریش خند

    افسرده آن عمری که آن بگذشت بی آن جان خوش

    ای گنده آن مغزی که آن غافل بود زین لورکند

    این آسمان گر نیستی سرگشته و عاشق چو ما

    زین گردش او سیر آمدی گفتی بسستم چند چند

    عالم چو سرنایی و او در هر شکافش می‌دمد

    هر ناله‌ای دارد یقین زان دو لب چون قند قند

    می‌بین که چون در می‌دمد در هر گلی در هر دلی

    حاجت دهد عشقی دهد کافغان برآرد از گزند

    دل را ز حق گر برکنی بر کی نهی آخر بگو

    بی جان کسی که دل از او یک لحظه برتانست کند

    من بس کنم تو چست شو شب بر سر این بام رو

    خوش غلغلی در شهر زن ای جان به آواز بلند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha