کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ورای پرده جانت دلا خلقان پنهانند

    ز زخم تیغ فردیت همه جانند و بی‌جانند

    تو از نقصان و از بیشی نگویی چند اندیشی

    درآ در دین بی‌خویشی که بس بی‌خویش خویشانند

    چه دریاها که می‌نوشند چو دریاها همی‌جوشند

    اگر چه خود که خاموشند دانااند و می‌دانند

    در آن دریای پرمرجان یکی قومند همچون جان

    ورای گنبد گردان براق جان همی‌رانند

    ایا درویش باتمکین سبک دل گرد زوتر هین

    میان بزم مردان شین که ایشان جمله رندانند

    ملوکانند درویشان ز مستی جمله بی‌خویشان

    اگر چه خاکیند ایشان ولیکن شاه و سلطانند

    ز گنج عشق زر ریزند غلام شمس تبریزند

    و کان لعل و یاقوتند و در کان جان ارکانند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha