کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صلا یا ایها العشاق کان مه رو نگار آمد

    میان بندید عشرت را که یار اندر کنار آمد

    بشارت می پرستان را که کار افتاد مستان را

    که بزم روح گستردند و باده بی‌خمار آمد

    قیامت در قیامت بین نگار سروقامت بین

    کز او عالم بهشتی شد هزاران نوبهار آمد

    چو او آب حیات آمد چرا آتش برانگیزد

    چو او باشد قرار جان چرا جان بی‌قرار آمد

    درآ ساقی دگرباره بکن عشاق را چاره

    که آهوچشم خون خواره چو شیر اندر شکار آمد

    چو کار جان به جان آمد ندای الامان آمد

    که لشکرهای عشق او به دروازه حصار آمد

    رود جان بداندیشش به شمشیر و کفن پیشش

    که هرک از عشق برگردد به آخر شرمسار آمد

    نه اول ماند و نی آخر مرا در عشق آن فاخر

    که عاشق همچو نی آمد و عشق او چو نار آمد

    اگر چه لطف شمس الدین تبریزی گذر دارد

    ز باد و آب و خاک و نار جان هر چهار آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha