کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون خواهم با سگانش گرم سازم آشنائی را
    رقیب از رشگ آرد در میان حرف جدائی را
    ز گلشن می رود آن شوخ بی پروا و می ترسم
    که با گل تازه سازد باز عهد بی وفائی را
    نه از رحمست اگر آید بسر وقتم، که می خواهد
    شوم گریان چو آرد بر زبان حرف جدائی را
    شبی آن ماه طلعت گر شود محفل فروز من
    کند در یوزه خورشید از چراغم روشنائی را
    مبادا یابد از ذوق اسیری آگهی هرگز
    گرفتاری که از دام تو می خواهد رهائی را
    طبیب از خلق رسم مردمی خواهی چه حالست این
    که از بیگانگان خواهی طریق آشنائی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha