کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جدا از روی تو چشمم چو خونفشان گردد
    ز خون دل مژه ام شاخ ارغوان گردد
    گرفته ام بغمش الفتی و می ترسم
    خدا نکرده بمن یار مهربان گردد
    زشادمانی وصل تواش نصیب مباد
    دل فگار اگر بی تو شادمان گردد
    قفس شکسته و از هم گسسته دام کسی
    ز آشیان بچه امید سرگران گردد
    مباش غافل از افتادگی جاده طبیب
    زخاکساری خود خضر کاروان گردد
    صیقل دیده تر گوشه دامان باشد
    روزن خانه دل چاک گریبان باشد
    دل چو کامل شود از عشق نگیرد آرام
    بی قراری هنر گوهر غلطان باشد
    آشیان، بلبل تصویر چه داند ز قفس
    شادی و غم بر حیرت زده یکسان باشد
    صید در دام کند وحشت و حیرت دارم
    که دلم جمع در آن زلف پریشان باشد
    در جهان بی غم عشقی نتوان بود طبیب
    که چو بی عشق شود دل تن بیجان باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha