بدل دارم غم عشقی نهان از محرمان خوشتر
بلی گنج نهانی را نباشد پاسبان خوشتر
بطاعت کن زپیری میل در عهد شباب افزون
که خوش باشد ز پیران پارسائی وزجوان خوشتر
دهم جان و وفا را مشتری گردم بصد منت
که کالای وفا با شد برم از نقد جان خوشتر
در آن گلشن که با گلبنش سرکش گر از غیرت
برآرد عندلیب خسته از خار آشیان خوشتر