کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی تو خود را بسکه از تاب و توان انداختم
    بار هستی بود بر دوشم گران، انداختم
    هر نهالی از فغانم گشت نخل ماتمی
    در گلستانی که طرح آشیان نداختم
    رهروان عشق را داغ از سرشگ افتاده بود
    شوری از اشگم میان کاروان انداختم
    دامن موج خطر باشد مرا ساحل طبیب
    کشتی خود را ببحر بیکران انداختم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha