طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۱: بی تو خود را بسکه از تاب و توان انداختم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی تو خود را بسکه از تاب و توان انداختم بار هستی بود بر دوشم گران، انداختم هر نهالی از فغانم گشت نخل ماتمی در گلستانی که طرح آشیان نداختم رهروان عشق را داغ از سرشگ افتاده بود شوری از اشگم میان کاروان انداختم دامن موج خطر باشد مرا ساحل طبیب کشتی خود را ببحر بیکران انداختم طبیب اصفهانی