کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بمن آن بیوفا یارب که بادا خاطر شادش
    نمی دانم تغافل می کند یا رفتم از یادش
    خدا داند که مرغ بی پر دل را چه پیش آید
    که صیادش گرفت و نیم بسمل کرد و سر دادش
    نشد چون دل خموش از ناله در بزم تو دانستم
    که بلبل در چمن از بیم هجرانست فریادش
    نمردم گر ز هجر امشب مرنج از من که جان دادن
    بود دشوار صیدی را که بر سر نیست صیادش
    شکستی چون دل ما را بتعمیرش چه می کوشی
    که چون این خانه ویران گشت نتوان کرد آبادش
    طبیب از بسکه می خندد ببخت خویش می ترسم
    برد این خنده آخر گریه دلتنگی از یادش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha