به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۷۲: تا قیامت دمد از خاک من خون آلود

1280عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا قیامت دمد از خاک من خون آلود
لاله از سینه چاک و کفن خون آلود
صبح از جامه رنگین شفق مستغنیست
پیر کنعان چه کند پیرهن خون آلود
می توان یافت که در پای دلش خاری هست
گل کند از لب هر کس سخن خون آلود
گرچه خون می خورد از رشگ رخت گل به چمن
می کند وصف ترا با دهن خون آلود
اشگ خونین همه از دیده حیران ریزد
گر در آئینه فتد عکس من خون آلود
خون خجلت نشود شسته بخون چند طبیب
شوئی از دیده خونبار تن خون آلود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۱: گرنه گل ناله ای از مرغ چمن گوش کند 2شمارهٔ ۷۲: تا قیامت دمد از خاک من خون آلود 3شمارهٔ ۷۳: آنان که در طلب به پی دل نمی رسند 4شمارهٔ ۷۴: من آن صیدم که از ضعفم نفس بیرون نم ...5شمارهٔ ۷۵: فریاد من بچرخ نه هر دم نمی رسد 6شمارهٔ ۷۶: نه همین ز آتش عشقت دل ما می سوزد 7شمارهٔ ۷۷: مرغی که بکوی تو ز پرواز نشیند 8شمارهٔ ۷۸: در آن گلشن که گلچین در بروی باغبان ...9شمارهٔ ۷۹: از آن آهم ز دل مشکل برآید 10شمارهٔ ۸۰: کدام شب که فغانم بآسمان نرسد 11شمارهٔ ۸۱: زبامی چو بینم که ماهی برآید 12شمارهٔ ۸۲: مرا کام دل گر زیاری برآید 13شمارهٔ ۸۳: می رود از خویش دل چون دیده حیران م ...14شمارهٔ ۸۴: تا بدلجوئی من لعل تو خندان نشود 15شمارهٔ ۸۵: هرگز بیاد ما زر و گوهر نمی رسد 16شمارهٔ ۸۶: گفتی از جور فراقت چه بمن می گذرد 17شمارهٔ ۸۷: قسمتم کاش بآنکوی کشد دیگر بار 18شمارهٔ ۸۸: بدل دارم غم عشقی نهان از محرمان خو ...19شمارهٔ ۸۹: قسمتم گرمی بازار نگردد هرگز 20شمارهٔ ۹۰: ز پا فتادم و رویم بمنزلست هنوز 21شمارهٔ ۹۱: دل عاشق نمی گردد براحت مهربان هرگز 22شمارهٔ ۹۲: صید دلم که باشد ازو خون روان هنوز 23شمارهٔ ۹۳: هر چند بر آن عارض گلگون نگرد کس 24شمارهٔ ۹۴: چون ناله زجور تو ستمگر نکند کس؟25شمارهٔ ۹۵: تیغ از میان بقصد من ناتوان مکش 26شمارهٔ ۹۶: چه دامست این که هر مرغی که می گردد ...27شمارهٔ ۹۷: بمن آن بیوفا یارب که بادا خاطر شاد ...28شمارهٔ ۹۸: سر منزل سلمی که منم دل نگرانش 29شمارهٔ ۹۹: زد مرا زخمی و از پیش نظر بگذشت حیف 30شمارهٔ ۱۰۰: نگشاید دلم از وصل بهجران نزدیک 31شمارهٔ ۱۰۱: سوی تو عجب نیست اگر میکشدم دل 32شمارهٔ ۱۰۲: چه خواهد شد اگر سلطان دهد گوشی بف ...33شمارهٔ ۱۰۳: در دل اگر باشدم غیر وصال توکام 34شمارهٔ ۱۰۴: مپسند از درت ای دوست غمین برخیزم 35شمارهٔ ۱۰۵: از سر زلف نگاری دو سه تاری دارم 36شمارهٔ ۱۰۶: صبح محشر که من از خواب گران برخیز ...37شمارهٔ ۱۰۷: چون شکوه از جفای تو بنیاد می کنم 38شمارهٔ ۱۰۸: رحمی، رحمی که از کنارم 39شمارهٔ ۱۰۹: ما غمزدگان چون زدل آهنگ برآریم 40شمارهٔ ۱۱۰: زهجرانت سخن هر شب که با دل در میا ...41شمارهٔ ۱۱۱: بی تو خود را بسکه از تاب و توان ا ...42شمارهٔ ۱۱۲: بصد بلا زغمت گرچه مبتلا شده ام 43شمارهٔ ۱۱۳: شب شد که شکوه ها ز دل تنگ برکنیم 44شمارهٔ ۱۱۴: گذارد کی مرا سودای عشق از جوش بنش ...45شمارهٔ ۱۱۵: بهتر آنست که پا از سر بازار کشم 46شمارهٔ ۱۱۶: جز این که در فراق تو خاکی بسر کنم 47شمارهٔ ۱۱۷: خوش آن خلوت که چون آئی بروی غیر د ...48شمارهٔ ۱۱۸: چه خونها در دل ایام کردیم 49شمارهٔ ۱۱۹: آنکه پیوسته به رویت نگرانست، منم 50شمارهٔ ۱۲۰: نمودی گاه زلف عنبرین گه خال مشگین ...51شمارهٔ ۱۲۱: حکایتها که بعد از من تو خواهی گفت ...52شمارهٔ ۱۲۲: نیست مهر تو متاعی که بجان بفروشم 53شمارهٔ ۱۲۳: خاک درت بمژگان خوش آنکه رفته باشم 54شمارهٔ ۱۲۴: باین خوشم که زدردت بدیده خواب ندا ...55شمارهٔ ۱۲۵: بسکه دیدم سست عهدی از تو دل برداش ...56شمارهٔ ۱۲۶: غافل مشو از حال من بی سروسامان 57شمارهٔ ۱۲۷: نهانی رازهای دوستداران 58شمارهٔ ۱۲۸: نگارینا دل پر درد من بین 59شمارهٔ ۱۲۹: هر کرا یاری برای خویشتن 60شمارهٔ ۱۳۰: دل می برد دل ای هوشمندان 61شمارهٔ ۱۳۱: زبیدادت ننالد چون دل من؟62شمارهٔ ۱۳۲: از سر کوی تو دردا که من دلنگران 63شمارهٔ ۱۳۳: خفتن نتوان درین گلستان 64شمارهٔ ۱۳۴: چه خوشست از تو گاهی مژه نیم باز ک ...65شمارهٔ ۱۳۵: جانا در انتظار تو شد روزگار من 66شمارهٔ ۱۳۶: اگر از حال ما پرسی بپرس از طره جا ...67شمارهٔ ۱۳۷: از برت کی من باین الفت جدا خواهم ...68شمارهٔ ۱۳۸: بر من نیندازد نظر بی اعتباری را ب ...69شمارهٔ ۱۳۹: شب چو بمیرم بسر کوی تو 70شمارهٔ ۱۴۰: دارم به چمن چه کار، بی تو 71شمارهٔ ۱۴۱: یاد آر ای که فارغ، در محملی نشسته 72شمارهٔ ۱۴۲: از نفس گرم من عالمی افروخته 73شمارهٔ ۱۴۳: آرد شبیخون چون هجرت ای ماه 74شمارهٔ ۱۴۴: شدیم پیرو بدل داغ آن جوان مانده 75شمارهٔ ۱۴۵: ای که بر خاک شهیدان گذر انداخته ا ...76شمارهٔ ۱۴۶: از ما نهفته با دگران یار بوده ای 77شمارهٔ ۱۴۷: از ما درین گلستان جویند گر نشانی 78شمارهٔ ۱۴۸: از باده عشرت تو و رخسار چو ماهی 79شمارهٔ ۱۴۹: از می لعل بکف تا دو سه جامی داری 80شمارهٔ ۱۵۰: بصید جسته از دامی چه خوش میگفت صی ...81شمارهٔ ۱۵۱: بساقی گفت در میخانه مستی 82شمارهٔ ۱۵۲: ببخشا ای که میر کاروانی 83شمارهٔ ۱۵۳: تو که ای امیر داری ز سراغ من فراغ ...84شمارهٔ ۱۵۴: چو باشد مایل بیداد شاهی 85شمارهٔ ۱۵۵: چنین که باغم گرفته ام خو مخوان بب ...86شمارهٔ ۱۵۶: حیف از تو که ارباب سخن را نشناسی 87شمارهٔ ۱۵۷: دلی دارم که دارد اضطرابی 88شمارهٔ ۱۵۸: رفتند همرهان و تو در فکر منزلی 89شمارهٔ ۱۵۹: زصید من چه شود گر عنان بگردانی 90شمارهٔ ۱۶۰: زنکوئی آنچه باید همه را تمام داری 91شمارهٔ ۱۶۱: کردیم شبی روز غریبانه بدامی 92شمارهٔ ۱۶۲: مشکل که دهد دست مرا با تو وصالی 93شمارهٔ ۱۶۳: مسلمانان مرا حال تباهی 94شمارهٔ ۱۶۴: یاد آرای ستمگر از حال خاکساری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ