به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۷۸: در آن گلشن که گلچین در بروی باغبان بندد

1170عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در آن گلشن که گلچین در بروی باغبان بندد
نمی دانم بامید چه بلبل آشیان بندد
خدنگش رخنه ها در استخوانم کرد وحیرانم
که تا کی در کمینم آسمان زه در کمان بندد
چو شد بیرون ز کف فرصت چه کامی یابم از وصلش
زهی حسرت که نخل من ثمر فصل خزان بندد
حریم خاص عشقست این که از غیرت نگهبانش
زهر کس در گشاید بر رخش اول زبان بندد
طبیب خسته کی دل می تواند بر تو بست ای مه
که در کوی تو خود را برسگان آستان بندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۷: مرغی که بکوی تو ز پرواز نشیند 2شمارهٔ ۷۸: در آن گلشن که گلچین در بروی باغبان ...3شمارهٔ ۷۹: از آن آهم ز دل مشکل برآید 4شمارهٔ ۸۰: کدام شب که فغانم بآسمان نرسد 5شمارهٔ ۸۱: زبامی چو بینم که ماهی برآید 6شمارهٔ ۸۲: مرا کام دل گر زیاری برآید 7شمارهٔ ۸۳: می رود از خویش دل چون دیده حیران م ...8شمارهٔ ۸۴: تا بدلجوئی من لعل تو خندان نشود 9شمارهٔ ۸۵: هرگز بیاد ما زر و گوهر نمی رسد 10شمارهٔ ۸۶: گفتی از جور فراقت چه بمن می گذرد 11شمارهٔ ۸۷: قسمتم کاش بآنکوی کشد دیگر بار 12شمارهٔ ۸۸: بدل دارم غم عشقی نهان از محرمان خو ...13شمارهٔ ۸۹: قسمتم گرمی بازار نگردد هرگز 14شمارهٔ ۹۰: ز پا فتادم و رویم بمنزلست هنوز 15شمارهٔ ۹۱: دل عاشق نمی گردد براحت مهربان هرگز 16شمارهٔ ۹۲: صید دلم که باشد ازو خون روان هنوز 17شمارهٔ ۹۳: هر چند بر آن عارض گلگون نگرد کس 18شمارهٔ ۹۴: چون ناله زجور تو ستمگر نکند کس؟19شمارهٔ ۹۵: تیغ از میان بقصد من ناتوان مکش 20شمارهٔ ۹۶: چه دامست این که هر مرغی که می گردد ...21شمارهٔ ۹۷: بمن آن بیوفا یارب که بادا خاطر شاد ...22شمارهٔ ۹۸: سر منزل سلمی که منم دل نگرانش 23شمارهٔ ۹۹: زد مرا زخمی و از پیش نظر بگذشت حیف 24شمارهٔ ۱۰۰: نگشاید دلم از وصل بهجران نزدیک 25شمارهٔ ۱۰۱: سوی تو عجب نیست اگر میکشدم دل 26شمارهٔ ۱۰۲: چه خواهد شد اگر سلطان دهد گوشی بف ...27شمارهٔ ۱۰۳: در دل اگر باشدم غیر وصال توکام 28شمارهٔ ۱۰۴: مپسند از درت ای دوست غمین برخیزم 29شمارهٔ ۱۰۵: از سر زلف نگاری دو سه تاری دارم 30شمارهٔ ۱۰۶: صبح محشر که من از خواب گران برخیز ...31شمارهٔ ۱۰۷: چون شکوه از جفای تو بنیاد می کنم 32شمارهٔ ۱۰۸: رحمی، رحمی که از کنارم 33شمارهٔ ۱۰۹: ما غمزدگان چون زدل آهنگ برآریم 34شمارهٔ ۱۱۰: زهجرانت سخن هر شب که با دل در میا ...35شمارهٔ ۱۱۱: بی تو خود را بسکه از تاب و توان ا ...36شمارهٔ ۱۱۲: بصد بلا زغمت گرچه مبتلا شده ام 37شمارهٔ ۱۱۳: شب شد که شکوه ها ز دل تنگ برکنیم 38شمارهٔ ۱۱۴: گذارد کی مرا سودای عشق از جوش بنش ...39شمارهٔ ۱۱۵: بهتر آنست که پا از سر بازار کشم 40شمارهٔ ۱۱۶: جز این که در فراق تو خاکی بسر کنم 41شمارهٔ ۱۱۷: خوش آن خلوت که چون آئی بروی غیر د ...42شمارهٔ ۱۱۸: چه خونها در دل ایام کردیم 43شمارهٔ ۱۱۹: آنکه پیوسته به رویت نگرانست، منم 44شمارهٔ ۱۲۰: نمودی گاه زلف عنبرین گه خال مشگین ...45شمارهٔ ۱۲۱: حکایتها که بعد از من تو خواهی گفت ...46شمارهٔ ۱۲۲: نیست مهر تو متاعی که بجان بفروشم 47شمارهٔ ۱۲۳: خاک درت بمژگان خوش آنکه رفته باشم 48شمارهٔ ۱۲۴: باین خوشم که زدردت بدیده خواب ندا ...49شمارهٔ ۱۲۵: بسکه دیدم سست عهدی از تو دل برداش ...50شمارهٔ ۱۲۶: غافل مشو از حال من بی سروسامان 51شمارهٔ ۱۲۷: نهانی رازهای دوستداران 52شمارهٔ ۱۲۸: نگارینا دل پر درد من بین 53شمارهٔ ۱۲۹: هر کرا یاری برای خویشتن 54شمارهٔ ۱۳۰: دل می برد دل ای هوشمندان 55شمارهٔ ۱۳۱: زبیدادت ننالد چون دل من؟56شمارهٔ ۱۳۲: از سر کوی تو دردا که من دلنگران 57شمارهٔ ۱۳۳: خفتن نتوان درین گلستان 58شمارهٔ ۱۳۴: چه خوشست از تو گاهی مژه نیم باز ک ...59شمارهٔ ۱۳۵: جانا در انتظار تو شد روزگار من 60شمارهٔ ۱۳۶: اگر از حال ما پرسی بپرس از طره جا ...61شمارهٔ ۱۳۷: از برت کی من باین الفت جدا خواهم ...62شمارهٔ ۱۳۸: بر من نیندازد نظر بی اعتباری را ب ...63شمارهٔ ۱۳۹: شب چو بمیرم بسر کوی تو 64شمارهٔ ۱۴۰: دارم به چمن چه کار، بی تو 65شمارهٔ ۱۴۱: یاد آر ای که فارغ، در محملی نشسته 66شمارهٔ ۱۴۲: از نفس گرم من عالمی افروخته 67شمارهٔ ۱۴۳: آرد شبیخون چون هجرت ای ماه 68شمارهٔ ۱۴۴: شدیم پیرو بدل داغ آن جوان مانده 69شمارهٔ ۱۴۵: ای که بر خاک شهیدان گذر انداخته ا ...70شمارهٔ ۱۴۶: از ما نهفته با دگران یار بوده ای 71شمارهٔ ۱۴۷: از ما درین گلستان جویند گر نشانی 72شمارهٔ ۱۴۸: از باده عشرت تو و رخسار چو ماهی 73شمارهٔ ۱۴۹: از می لعل بکف تا دو سه جامی داری 74شمارهٔ ۱۵۰: بصید جسته از دامی چه خوش میگفت صی ...75شمارهٔ ۱۵۱: بساقی گفت در میخانه مستی 76شمارهٔ ۱۵۲: ببخشا ای که میر کاروانی 77شمارهٔ ۱۵۳: تو که ای امیر داری ز سراغ من فراغ ...78شمارهٔ ۱۵۴: چو باشد مایل بیداد شاهی 79شمارهٔ ۱۵۵: چنین که باغم گرفته ام خو مخوان بب ...80شمارهٔ ۱۵۶: حیف از تو که ارباب سخن را نشناسی 81شمارهٔ ۱۵۷: دلی دارم که دارد اضطرابی 82شمارهٔ ۱۵۸: رفتند همرهان و تو در فکر منزلی 83شمارهٔ ۱۵۹: زصید من چه شود گر عنان بگردانی 84شمارهٔ ۱۶۰: زنکوئی آنچه باید همه را تمام داری 85شمارهٔ ۱۶۱: کردیم شبی روز غریبانه بدامی 86شمارهٔ ۱۶۲: مشکل که دهد دست مرا با تو وصالی 87شمارهٔ ۱۶۳: مسلمانان مرا حال تباهی 88شمارهٔ ۱۶۴: یاد آرای ستمگر از حال خاکساری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ