به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۳۵: کسی راه غمش را سر نبردست

1190عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کسی راه غمش را سر نبردست
ازین خونخواره ره جان درنبردست
چه دامست این که یک فرخنده طایر
برون زین دام بال و پر نبردست
بجز من کاورم دین و دلت پیش
کسی کالا بغارتگر نبردست
هلاک همت آن تشنه کامم
که نام چشمه کوثر نبردست
چگویم از گرفتاری به مرغی
که هرگز سر بزیر پر نبردست
کسی از روز ما آگاهیش نیست
که در هجران شبی را سر نبردست
طبیب از عشق با آنکس چگویم
کزین می بهره یک ساغر نبردست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۴: چون رحمتت فزاید بر عذرخواهی ای دوس ...2شمارهٔ ۳۵: کسی راه غمش را سر نبردست 3شمارهٔ ۳۶: در حلقه خوبان چو تو یک عربده جو نی ...4شمارهٔ ۳۷: رفت حسن تو و عشقت بدل من باقیست 5شمارهٔ ۳۸: چو بگذری به تل عاشقان دکانی هست 6شمارهٔ ۳۹: زدی بتیغم و از جبهه تو چین برخاست 7شمارهٔ ۴۰: ما وشکن دامی و فریاد و دگر هیچ 8شمارهٔ ۴۱: بگلشنی که زرویت نقاب می افتد 9شمارهٔ ۴۲: از کین گر آن بیدادگر بر سینه ام خن ...10شمارهٔ ۴۳: برکی نگرم؟ چون بتو دیدن نگذارند 11شمارهٔ ۴۴: صیاد را نگر که چه بیداد می کند 12شمارهٔ ۴۵ - نوایی: غمش در نهانخانهٔ دل نشیند 13شمارهٔ ۴۶: از تو چون هر نفسم بر فلک افغان نرس ...14شمارهٔ ۴۷: عاشقان را نگر از خاره تنی ساخته ان ...15شمارهٔ ۴۸: گله ام از تو مپندار که از دل برود 16شمارهٔ ۴۹: روزی که دور از برم آن خوشخرام شد 17شمارهٔ ۵۰: بمن از ناز نگاهش نگرید 18شمارهٔ ۵۱: آنان که برخسار تو چون من نگرانند 19شمارهٔ ۵۲: دو هفته شد که زمن یار سرگران دارد 20شمارهٔ ۵۳: از خشم و کین نگاه تو کارم بجان رسد 21شمارهٔ ۵۴: مرا بتیست که دلها ازین ستم شکند 22شمارهٔ ۵۵: خط بر رخ یار خوش نباشد 23شمارهٔ ۵۶: دل سوخت از شتاب و بدلبر نمی رسد 24شمارهٔ ۵۷: دارم نظری با گل کو روی ترا ماند 25شمارهٔ ۵۸: از دیده ام فکندی وهنگام آن نبود 26شمارهٔ ۵۹: آن صبح امیدی که بدوران تو یابند 27شمارهٔ ۶۰: ساختی خوارم، بعاشق گلعذاران این کن ...28شمارهٔ ۶۱: مرا در سینه دل چون نافه تا پر خون ...29شمارهٔ ۶۲: کجا کسی غم شبهای تار من دارد 30شمارهٔ ۶۳: جدا از روی تو چشمم چو خونفشان گردد 31شمارهٔ ۶۴: هر که از خون جگر چون لاله ساغر می ...32شمارهٔ ۶۵: ترسم که چو جانم زتن زار برآید 33شمارهٔ ۶۶: گریه نتوانست غم را از دل بیتاب برد 34شمارهٔ ۶۷: گفتی که با دلت غم هجران چه می کند 35شمارهٔ ۶۸: گو روزگار هرچه تواند بما کند 36شمارهٔ ۶۹: ترک چشمش که قصد جان دارد 37شمارهٔ ۷۰: مائیم و فراق دیده ای چند 38شمارهٔ ۷۱: گرنه گل ناله ای از مرغ چمن گوش کند 39شمارهٔ ۷۲: تا قیامت دمد از خاک من خون آلود 40شمارهٔ ۷۳: آنان که در طلب به پی دل نمی رسند 41شمارهٔ ۷۴: من آن صیدم که از ضعفم نفس بیرون نم ...42شمارهٔ ۷۵: فریاد من بچرخ نه هر دم نمی رسد 43شمارهٔ ۷۶: نه همین ز آتش عشقت دل ما می سوزد 44شمارهٔ ۷۷: مرغی که بکوی تو ز پرواز نشیند 45شمارهٔ ۷۸: در آن گلشن که گلچین در بروی باغبان ...46شمارهٔ ۷۹: از آن آهم ز دل مشکل برآید 47شمارهٔ ۸۰: کدام شب که فغانم بآسمان نرسد 48شمارهٔ ۸۱: زبامی چو بینم که ماهی برآید 49شمارهٔ ۸۲: مرا کام دل گر زیاری برآید 50شمارهٔ ۸۳: می رود از خویش دل چون دیده حیران م ...51شمارهٔ ۸۴: تا بدلجوئی من لعل تو خندان نشود 52شمارهٔ ۸۵: هرگز بیاد ما زر و گوهر نمی رسد 53شمارهٔ ۸۶: گفتی از جور فراقت چه بمن می گذرد 54شمارهٔ ۸۷: قسمتم کاش بآنکوی کشد دیگر بار 55شمارهٔ ۸۸: بدل دارم غم عشقی نهان از محرمان خو ...56شمارهٔ ۸۹: قسمتم گرمی بازار نگردد هرگز 57شمارهٔ ۹۰: ز پا فتادم و رویم بمنزلست هنوز 58شمارهٔ ۹۱: دل عاشق نمی گردد براحت مهربان هرگز 59شمارهٔ ۹۲: صید دلم که باشد ازو خون روان هنوز 60شمارهٔ ۹۳: هر چند بر آن عارض گلگون نگرد کس 61شمارهٔ ۹۴: چون ناله زجور تو ستمگر نکند کس؟62شمارهٔ ۹۵: تیغ از میان بقصد من ناتوان مکش 63شمارهٔ ۹۶: چه دامست این که هر مرغی که می گردد ...64شمارهٔ ۹۷: بمن آن بیوفا یارب که بادا خاطر شاد ...65شمارهٔ ۹۸: سر منزل سلمی که منم دل نگرانش 66شمارهٔ ۹۹: زد مرا زخمی و از پیش نظر بگذشت حیف 67شمارهٔ ۱۰۰: نگشاید دلم از وصل بهجران نزدیک 68شمارهٔ ۱۰۱: سوی تو عجب نیست اگر میکشدم دل 69شمارهٔ ۱۰۲: چه خواهد شد اگر سلطان دهد گوشی بف ...70شمارهٔ ۱۰۳: در دل اگر باشدم غیر وصال توکام 71شمارهٔ ۱۰۴: مپسند از درت ای دوست غمین برخیزم 72شمارهٔ ۱۰۵: از سر زلف نگاری دو سه تاری دارم 73شمارهٔ ۱۰۶: صبح محشر که من از خواب گران برخیز ...74شمارهٔ ۱۰۷: چون شکوه از جفای تو بنیاد می کنم 75شمارهٔ ۱۰۸: رحمی، رحمی که از کنارم 76شمارهٔ ۱۰۹: ما غمزدگان چون زدل آهنگ برآریم 77شمارهٔ ۱۱۰: زهجرانت سخن هر شب که با دل در میا ...78شمارهٔ ۱۱۱: بی تو خود را بسکه از تاب و توان ا ...79شمارهٔ ۱۱۲: بصد بلا زغمت گرچه مبتلا شده ام 80شمارهٔ ۱۱۳: شب شد که شکوه ها ز دل تنگ برکنیم 81شمارهٔ ۱۱۴: گذارد کی مرا سودای عشق از جوش بنش ...82شمارهٔ ۱۱۵: بهتر آنست که پا از سر بازار کشم 83شمارهٔ ۱۱۶: جز این که در فراق تو خاکی بسر کنم 84شمارهٔ ۱۱۷: خوش آن خلوت که چون آئی بروی غیر د ...85شمارهٔ ۱۱۸: چه خونها در دل ایام کردیم 86شمارهٔ ۱۱۹: آنکه پیوسته به رویت نگرانست، منم 87شمارهٔ ۱۲۰: نمودی گاه زلف عنبرین گه خال مشگین ...88شمارهٔ ۱۲۱: حکایتها که بعد از من تو خواهی گفت ...89شمارهٔ ۱۲۲: نیست مهر تو متاعی که بجان بفروشم 90شمارهٔ ۱۲۳: خاک درت بمژگان خوش آنکه رفته باشم 91شمارهٔ ۱۲۴: باین خوشم که زدردت بدیده خواب ندا ...92شمارهٔ ۱۲۵: بسکه دیدم سست عهدی از تو دل برداش ...93شمارهٔ ۱۲۶: غافل مشو از حال من بی سروسامان 94شمارهٔ ۱۲۷: نهانی رازهای دوستداران 95شمارهٔ ۱۲۸: نگارینا دل پر درد من بین 96شمارهٔ ۱۲۹: هر کرا یاری برای خویشتن 97شمارهٔ ۱۳۰: دل می برد دل ای هوشمندان 98شمارهٔ ۱۳۱: زبیدادت ننالد چون دل من؟99شمارهٔ ۱۳۲: از سر کوی تو دردا که من دلنگران 100شمارهٔ ۱۳۳: خفتن نتوان درین گلستان 101شمارهٔ ۱۳۴: چه خوشست از تو گاهی مژه نیم باز ک ...102شمارهٔ ۱۳۵: جانا در انتظار تو شد روزگار من 103شمارهٔ ۱۳۶: اگر از حال ما پرسی بپرس از طره جا ...104شمارهٔ ۱۳۷: از برت کی من باین الفت جدا خواهم ...105شمارهٔ ۱۳۸: بر من نیندازد نظر بی اعتباری را ب ...106شمارهٔ ۱۳۹: شب چو بمیرم بسر کوی تو 107شمارهٔ ۱۴۰: دارم به چمن چه کار، بی تو 108شمارهٔ ۱۴۱: یاد آر ای که فارغ، در محملی نشسته 109شمارهٔ ۱۴۲: از نفس گرم من عالمی افروخته 110شمارهٔ ۱۴۳: آرد شبیخون چون هجرت ای ماه 111شمارهٔ ۱۴۴: شدیم پیرو بدل داغ آن جوان مانده 112شمارهٔ ۱۴۵: ای که بر خاک شهیدان گذر انداخته ا ...113شمارهٔ ۱۴۶: از ما نهفته با دگران یار بوده ای 114شمارهٔ ۱۴۷: از ما درین گلستان جویند گر نشانی 115شمارهٔ ۱۴۸: از باده عشرت تو و رخسار چو ماهی 116شمارهٔ ۱۴۹: از می لعل بکف تا دو سه جامی داری 117شمارهٔ ۱۵۰: بصید جسته از دامی چه خوش میگفت صی ...118شمارهٔ ۱۵۱: بساقی گفت در میخانه مستی 119شمارهٔ ۱۵۲: ببخشا ای که میر کاروانی 120شمارهٔ ۱۵۳: تو که ای امیر داری ز سراغ من فراغ ...121شمارهٔ ۱۵۴: چو باشد مایل بیداد شاهی 122شمارهٔ ۱۵۵: چنین که باغم گرفته ام خو مخوان بب ...123شمارهٔ ۱۵۶: حیف از تو که ارباب سخن را نشناسی 124شمارهٔ ۱۵۷: دلی دارم که دارد اضطرابی 125شمارهٔ ۱۵۸: رفتند همرهان و تو در فکر منزلی 126شمارهٔ ۱۵۹: زصید من چه شود گر عنان بگردانی 127شمارهٔ ۱۶۰: زنکوئی آنچه باید همه را تمام داری 128شمارهٔ ۱۶۱: کردیم شبی روز غریبانه بدامی 129شمارهٔ ۱۶۲: مشکل که دهد دست مرا با تو وصالی 130شمارهٔ ۱۶۳: مسلمانان مرا حال تباهی 131شمارهٔ ۱۶۴: یاد آرای ستمگر از حال خاکساری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ