عاشقان را نگر از خاره تنی ساخته اند
که به بیداد چو تو دلشکنی ساخته اند
بحذر باش درین بزم که جادو نگهان
کار ما مژه برهمزدنی ساخته اند
غافلند از گل رخسار تو ای رشگ چمن
بلبلانی که به خار چمنی ساخته اند
خورم افسوس باین مرده دلانی که ز کف
داده جان را و بفرسوده تنی ساخته اند
آهوانی که درین صید گهند از هرگام
بخدنگ چو تو ناوک فکنی ساخته اند
محفل عشق کجا و دل غمناک طبیب
ای خوش آنان که به بیت الحزنی ساخته اند