کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا بتیست که دلها ازین ستم شکند
    که عهد بندد و بی موجبی بهم شکند
    براه عشق توام کاش هر کجا خاری است
    گهی بدیده خلد گاه بر قدم شکند
    فتاده ام چو بدامت خدای را صیاد
    روامدار که بال و پرم بهم شکند
    بساغر دل پرخون ما چه خواهد کرد
    کسی که جام جمش گردهی بهم شکند
    ببزم خاص مخوان غیر را که می ترسم
    از آن ستم دل خاصان محترم شکند
    چمن نگر که زمانش نمیکشد تا شام
    گلی که طرف کله را به صبحدم شکند
    وصال گاه بگاهم بدل چه خواهد کرد
    چنین که از ستم هجر دمبدم شکند
    طبیب جز دل افسرده ات که پرخون است
    کسی ندیده سفالی که جام جم شکند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha