کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زچشم خونفشان خویش دارم چشم از آن امشب
    که از اشگم روان سازد بکویش کاروان امشب
    مگر در بزم ما آن آتشین رخسار می آید
    که ما را همچو شمع افتاده است آتش بجان امشب
    بعزم رقص در محفل کمر چون بست می گفتم
    که یک عاشق نخواهد برد جانی از میان امشب
    تپیدنهای دل از حد گذشت امید آن دارم
    که تیر ناز او را سینه ام گردد نشان امشب
    نباشد فرصت حرفی ز جوش گریه ام ورنه
    شکایتها بسی دارم زبخت سرگران امشب
    عیان شد زنده رودی هر طرف از چشم گریانم
    طبیب افتاده ای دیگر بفکر اصفهان امشب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha