کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بامید چه جان از تن برآید ناتوانی را
    که گاه مرگ بر بالین نه بیند مهربانی را
    بکس گر روی حرفی هست یار نکته دانی را
    بود آسان بیان کردن بحرفی داستانی را
    زبان بی‌زبانی‌ها اگر نه ترجمان باشد
    که خواهد کرد یارب عرض حال بی‌زبانی را
    ننالم هرگز از جورش برای امتحان آری
    چو او سنگین دلی میخواست چون من سخت جانی را
    چه دشوار است کندن زان چمن دل بلبلی کورا
    به صدخون جگر بر گلبنی بست آشیانی را
    دگر طاقت ندارم باشد آخر جور را حدی
    سرت گردم کسی آزرده چند آزرده جانی را
    بود وقت اینکه مشتاق از جفایت جان دهد تا کی
    توانائی بود تا چند آخر ناتوانی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha