کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برون قدر من از جرگ گرفتاران شود پیدا
    که در دوری بیاران قیمت یاران شود پیدا
    ز جنبش کرد مژگان حال چشمت را بیان اما
    ز بی‌تابی نبض احوال بیماران شود پیدا
    به بزم اهل غفلت آنچه دانا می‌کشد داند
    کسی در جرگ مستان گر ز هشیاران شود پیدا
    زنند این قوم پر از حق‌پرستی لاف و میترسم
    که گر کاوند بت از جیب دین‌داران شود پیدا
    رضا باغی بود کانجا ز آتش سبزه می‌روید
    چو خطی کز عذار لاله رخساران شود پیدا
    چکد حسرت ز سر تا پایم آن حال دگرگونم
    که گاه نزع بیمار از پرستاران شود پیدا
    دلم را تازه‌روئی اشک غم مشتاق می‌بخشد
    طراوت باغ را چندانکه از باران شود پیدا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha