کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نباشد آتشی سوزنده‌تر از آتش دوری
    دل کافر مبادا مبتلای داغ مهجوری
    چو فرصت رفت رو آوردن دولت بدان ماند
    که سوزد بر مزار تیره‌روزی شمع کافوری
    خمار حسرتم کشت از خیال وصل و حیرانم
    که مستی آورد هر باده و این باده مخموری
    ز رویت دیده‌ام ای مهروش پرنور چون روزن
    نمی‌بیند ترا چشمم ز حیرت آه ازین کوری
    وصالت لحظه‌ای و هجر عمری آه چون سازم
    که یکدم صحتست و از قفا صدسال رنجوری
    بیابان مرگ حیرت گشتم از وصلت چه حالست این
    که از نزدیکیت دیدم ندیدم آنچه از دوری
    خرابست این دلم تادیده آن طغیان اشک آری
    بخود هرگز نگیرد ره گذار سیل معموری
    کشم گر آه گرمی سوزدم مشتاق سرتاپا
    کسی چون من مباد آتش بجان از داغ مهجوری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha