کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش آنساعت که بی‌خشم و غضب با ما تو بنشینی
    نه در دل عقده‌ای ما را نه برابر و ترا چینی
    چه فیض است از بهار لخت دل دانی کنارم را
    اگر یکره پر از گل دیده‌ای دامان گلچینی
    نهادم پا براه عشق تا آید چه در پیشم
    نه عقل آخر اندیشی نه چشم عاقبت بینی
    ز هستی هر که رست و یافت فیض نیستی داند
    که آن بیداری تلخی بود این خواب شیرینی
    به نیکان و بدان از ساده‌لوحی الفتی دارم
    نه زانقومم بجان مهری نه زین جمعم بدل کینی
    مر پهلو بخار یا بخشتی سر نهم ورنه
    که شبهای غمت نه بستری دارم نه بالینی
    نظر مشتاق دارد از غرور حسن آن مهوش
    بآن نخوت که بیند پادشاهی سعی مسکینی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha