کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بغربت یوسف من من بزندان وطن مانده
    پسر گم کرده‌ای در گوشه بیت‌الحزن مانده
    حلالش باد با یاران غربت عشرت ارگاهی
    کسی آید بیاد او را که بیکس در وطن مانده
    چه سازم گرنه از خود دور ازو قالب تهی سازم
    چه کار آید مرا این زندگی جان رفته تن مانده
    نخواهم دور از آن گل زیست امروز است یا فردا
    که خالی آشیان عندلیبی در چمن مانده
    بتیغ فرقتم کشت و نیامد بر سر خاکم
    غباری در دلش گویا از این خونین کفن مانده
    کسی کز فرقت شیرین لبی جان داده میداند
    چه تلخی تا قیامت در مذاق کوهکن مانده
    خمار حسرت آرد باده ته شیشه مستان‌را
    برنجم دور از آن زین نیم‌جانی در بدن مانده
    زبان خامه فرسود و هنوزم از غم هجران
    بدل صد گفتگو مشتاق و بر لب صد سخن مانده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha