کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نشاط‌انگیز آفاقست اگر صاحبدمی خندد
    که گر صاحبدمی چون صبح خندد عالمی خندد
    ندارد گر دلم بیم و امید هجر و وصل او
    چرا چون شمع در بزمش دمی گرید دمی خندد
    ز عشقت ناخوش و خوش بانشاط و کالفتم چندان
    که از هر شادئی گرید دلم وز هر غمی خندد
    نگرید از غمم گر شادمان چون شیشه و ساغر
    چرا تا من نمیگریم بمحفل او نمی‌خندد
    ندارد تاب درد دوریت ور نه ز بی‌دردی
    دلم آن ماتمی باشد که در هر ماتمی خندد
    درین گلشن گل از ابر بهاری خندد و آن گل
    بهر جا بیند از عشاق چشم تر نمی‌خندد
    ز هجر و وصل بسیار و کم او کیست غیر از من
    که از غم روزگاری گرید از شادی دمی خندد
    بجز مشتاق از نیرنگ بازیهای عشق او
    ندیدم کس بسوزی گرید و از ماتمی خندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha