کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من و پاس تیر جفای او که مباد بر جگری رسد
    که ز غیرتم کشد آن ستم که ز دوست بر دگری رسد
    طلبی نگین وصال او بکف اینقدر ز چه مدعی
    گهری چنین نه‌سزا بود که بچون تو بد گهری رسد
    همه بلبلان و سرود خوش من و ناله‌ای که درین چمن
    ز سرایتش دو سه قطره‌ای ز دلی بچشم تری رسد
    بنشان ز بوسه آتش دل تشنه کام وصال خود
    چه زیان دجله ز قطره‌ای که بآتشین جگری رسد
    نکنم طلب ز جحیم هم که تری ز چشم ترم برد
    که عیان بود چه بقلزمی ز حرارت شرری رسد
    ز تو شهره‌ام چه بشهر و کوچه نهان کنم غمت از عدو
    بکسی که شق شده پرده‌اش چه ضرر ز پرده دری رسد
    تو که باغ پرگل و میوه‌ای چه تمتع از تو که هیچ گه
    نه به بلبلان ز تو نکهتی نه به باغبان ثمری رسد
    شده روزگار من این چنین ز غمت سیاه و نیم غمین
    نرسد ز دور فلک شبی که نه از پیش سحری رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha