کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی‌تو کوشم در فنای خویشتن
    تیشه‌ام اما بپای خویشتن
    ریختی خونم بجرم دوستی
    عاقبت دیدم سزای خویشتن
    زد بتیغم بوسه بر دستش زدم
    خود گرفتم خونبهای خویشتن
    گلبن نوخیز من یکره بپرس
    حال مرغ بینوای خویشتن
    دردمندان غمت درمان طلب
    ماو درد بیدوای خویشتن
    دیدمش در خویش و جان دادم ز شوق
    خویش را کردم فدای خویشتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha