کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلی سرگرم شوق از جلوه مستانه‌ای دارم
    ز شمع قامتی آتش بجان پروانه‌ای دارم
    خراب‌آباد عالم را منم آن جعد سرگشته
    که هر روز آشیان در گوشه ویرانه‌ای دارم
    چه کوشم از پی روزی به من خواهد رسید آخر
    ز هر خرمن که قسمت خوشه‌ای یا دانه‌ای دارم
    نه بینی کامل ار عشقم مکن یکباره انگارم
    ازین می گر ندارم شیشه پیمانه‌ای دارم
    بپایان قصه زلفت به این عمر آیدم حاشا
    که بس کوته‌شبی دور و دراز افسانه‌ای دارم
    نشاط‌انگیز طبعم شد مگر بوی می وصلی
    که امشب چون صراحی گریه مستانه‌ای دارم
    کشی زلف از کفم چند و دهی در دست مشاطه
    نه آخر از دل صد چاک منهم شانه‌ای دارم
    نیم بی‌خانمان مشتاق کز دل بر سر کویش
    ز هر ویرانه بس ویرانه‌تر ویرانه دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha