مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۱: دلی سرگرم شوق از جلوه مستانهای دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی سرگرم شوق از جلوه مستانه ای دارم ز شمع قامتی آتش بجان پروانه ای دارم خراب آباد عالم را منم آن جعد سرگشته که هر روز آشیان در گوشه ویرانه ای دارم چه کوشم از پی روزی به من خواهد رسید آخر ز هر خرمن که قسمت خوشه ای یا دانه ای دارم نه بینی کامل ار عشقم مکن یکباره انگارم ازین می گر ندارم شیشه پیمانه ای دارم بپایان قصه زلفت به این عمر آیدم حاشا که بس کوته شبی دور و دراز افسانه ای دارم نشاط انگیز طبعم شد مگر بوی می وصلی که امشب چون صراحی گریه مستانه ای دارم کشی زلف از کفم چند و دهی در دست مشاطه نه آخر از دل صد چاک منهم شانه ای دارم نیم بی خانمان مشتاق کز دل بر سر کویش ز هر ویرانه بس ویرانه تر ویرانه دارم مشتاق اصفهانی