کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر ز تن جانم و از سینه دل آید بیرون
    تخم مهرت کیم از آب و گل آید بیرون
    گر مرا ریشه جان ز آب و گل آید بیرون
    مهر جور تو مبادم ز دل آید بیرون
    عشق جرمیست که در روز قیامت از خاک
    این گنه هر که ندارد خجل آید بیرون
    عهد من گر گسلد یار دلم ممکن نیست
    کز کف آن بت پیمان‌گسل آید بیرون
    حذر از آه من سوخته جان کن کاتش
    بارد ابری که ز دریای دل آید بیرون
    هست دنیا چو خرابات که شد هر که در آن
    داخل از کرده خود منفعل آید بیرون
    چه عجب زین دل پرجوش که چون عقد گهر
    اشکم از دیده بهم متصل آید بیرون
    کی تواند رهد از قید خودی خود مشتاق
    مگر از خویش بامداد دل آید بیرون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha