کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جادربر من کرده نگاری نه و هرگز
    در دامن من افتاده شکاری نه و هرگز
    خرم دل ما گشته ز یاری و نه و هرگز
    بوداست درین باغ بهاری نه و هرمگز
    گفتی که در آغوش تو جا کرده درین باغ
    شمشاد قدی لاله عذاری نه و هرگز
    اشکم که برآورده هزار آینه از زنگ
    از خاطر من شسته غباری نه و هرگز
    اندیشه ز سوز دل ما سوختگان چیست
    از آتش ما جسته شراری نه و هرگز
    تیری بود آهم که درین دشت پر از صید
    رنگین شده از خون شکاری نه و هرگز
    جائی به از اقلیم عدم نیست که آنجا
    یاری شود آزرده ز یاری نه و هرگز
    در کوی محبت که روا نیست تظلم
    در دامنی آویخته خاری نه و هرگز
    مست از می عشقی شده مشتاق که آرد
    مستیش ز دنبال خماری نه و هرگز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha