کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل بیقرار عاشق نفسی قرار گیرد
    که تو در کنارش آئی وز خود کنار گیرد
    تو بمن نمیشوی گرم و بداغ رشک سوزم
    چو بینم آتشی را که بجان خار گیرد
    نه هر آنکه راه‌پیما گذرش بمقصد افتد
    که خدنک بر نشان جا یکی از هزار گیرد
    چکنم بحکم گردون که فلک بود سمندی
    که ز سرکشی عنان را ز کف سوار گیرد
    ز خرد چه بهره آنرا که کند ز عشق منعم
    که مکان کسی در آتش نه باختیار گیرد
    غم و راحت جهانرا نبود بقا ندانم
    که کسی بغیر عبرت چه ز روزگار گیرد
    ز غمش رسیده جانم به لب و دلم باین خوش
    که برون چو آید از تن ره کوی یار گیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha