کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل چرا چون شمع جز آه سربارش نباشد
    گر به آتش پاره‌ای چون خود سروکارش نباشد
    کی گلی از گلبن مقصود هرگز چیده دستش
    هر که از شاخ گلی درپای دل خارش نباشد
    بیدلانرا نبود از بیم جفایت نیست بیجا
    کس چه اندیشد ز سنگ ار شیشه دربارش نباشد
    در تب هجرت به کنج گلخنم افتاده بیکس
    همچو بیمار غریبی کو پرستارش نباشد
    نیست بیجا گر بدل کردم بکین مهر و وفا را
    سنگ از آن گوهر بود به کو خریدارش نباشد
    صیدگاه کوی او را گشته‌ام صدره سراسر
    آشیان گم کرده‌ای چون من گرفتارش نباشد
    کی زند پروانه گرم سوختن خود را بر آتش
    روی دل مشتاق گر از جانب یارش نباشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha