به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۱۲۴: دولت فقر آفت زوال ندارد

680عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دولت فقر آفت زوال ندارد
ای خنک آنکس که ملک و مال ندارد
گریه بود ترجمان آنکه زبانی
پیش تو هنگام عرض حال ندارد
چشم تر است آبیار کشت محبت
مزرع ما بیم خشک سال ندارد
بوالهوس است آنکه گاه عرض تمنا
پیش نکویان زبان لال ندارد
هست قدح بزم عشق را دل پرخون
جام زر و کاسه سفال ندارد
گاه مه و گاه مهر گویمت اما
پیش تو این حسن و آن جمال ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۳: رستنش از دامت احتمال ندارد 2شمارهٔ ۱۲۴: دولت فقر آفت زوال ندارد 3شمارهٔ ۱۲۵: خوانم او را دعا همین باشد 4شمارهٔ ۱۲۶: از آن غم را دل ما خانه باشد 5شمارهٔ ۱۲۷: نیم غمین که بگردون مرا فغان نرسد 6شمارهٔ ۱۲۸: کسیکه دور شدت چون ز آستان میرد 7شمارهٔ ۱۲۹: چه عجب که وقت مردن بمزار ما بیاید 8شمارهٔ ۱۳۰: از دم باد صبا بوی کسی می‌آید 9شمارهٔ ۱۳۱: یار یار امروز یاری نیست یاران را ...10شمارهٔ ۱۳۲: خواهد آورد خط و ترک جفا خواهد کرد 11شمارهٔ ۱۳۳: مرا بخت سبز از فلک دوش بود 12شمارهٔ ۱۳۴: خدات خواهی اگر از بلا نگه دارد 13شمارهٔ ۱۳۵: روزی که مرغ وحشی دل با تو رام بود 14شمارهٔ ۱۳۶: نه هر مهی روش مهرگستری داند 15شمارهٔ ۱۳۷: بوسه‌ای دوش ز لعل تو براتم دادند 16شمارهٔ ۱۳۸: دل چرا چون شمع جز آه سربارش نباشد 17شمارهٔ ۱۳۹: مژده ای دل که شب فرقت یار آخر شد 18شمارهٔ ۱۴۰: صد چشمم و رخسار تو دیدن نگذارند 19شمارهٔ ۱۴۱: شام شد زلف سیاه تو بیارم آمد 20شمارهٔ ۱۴۲: گفتم ز صبر کار بسامان شود نشد 21شمارهٔ ۱۴۳: خوش آنکه مرا وصل تن سیمنتی بود 22شمارهٔ ۱۴۴: خوش آنکه شمع خلوتم آن سروناز بود 23شمارهٔ ۱۴۵: من و پاس تیر جفای او که مباد بر ج ...24شمارهٔ ۱۴۶: منم آنکه هر نفسم بدل ستمی ز عشوه‌ ...25شمارهٔ ۱۴۷: بجز مئی که لب لعل یار من دارد 26شمارهٔ ۱۴۸: چه شود که اهل جهان بکسی ز تف غم ا ...27شمارهٔ ۱۴۹: یارم بکنار امشب آمد 28شمارهٔ ۱۵۰: چو شمعم کشت و آسوده ز آه شعله بار ...29شمارهٔ ۱۵۱: کسان مشغول کار خویش و من مشغول یا ...30شمارهٔ ۱۵۲: قاصدی باز آمد و حرفی ز جائی می‌زن ...31شمارهٔ ۱۵۳: بدی از نیک بر نمی‌آید 32شمارهٔ ۱۵۴: دیدی آخر آنچه با من طالع ناساز کر ...33شمارهٔ ۱۵۵: تا کوی تو بی‌رهبری و راهبری چند 34شمارهٔ ۱۵۶: خوبان سزد که پنجه بخونم فرو کنند 35شمارهٔ ۱۵۷: آنان که می طلب زخم آرزو کنند 36شمارهٔ ۱۵۸: عاشق ز دل و جان چه خبر داشته باشد 37شمارهٔ ۱۵۹: پی چه گلبن بختم گل مراد دهد 38شمارهٔ ۱۶۰: گرنه ز بیوفایی گل یاد میکند 39شمارهٔ ۱۶۱: هرگز ای گل از تو بلبل شیوه یاری ن ...40شمارهٔ ۱۶۲: زحی لیلی از ناز بیرون نیاید 41شمارهٔ ۱۶۳: خوش آن گروه که در بررخ جهان بستند 42شمارهٔ ۱۶۴: گردم بسر کویت دیوانه چنین باید 43شمارهٔ ۱۶۵: برخ صد پرده آن پیدا و پنهان درنظر ...44شمارهٔ ۱۶۶: باز چه شد که با من او هیچ سخن نمی ...45شمارهٔ ۱۶۷: گشت مرغی زخمی تیری دلم آمد بیاد 46شمارهٔ ۱۶۸: دل بیقرار عاشق نفسی قرار گیرد 47شمارهٔ ۱۶۹: دلم جای غم جانانه کردند 48شمارهٔ ۱۷۰: مگو عشاق را وقتی دلی بود 49شمارهٔ ۱۷۱: سرودم را بجرگ بلبلان رنگ دگر باشد 50شمارهٔ ۱۷۲: چون ساغر می بدست گیرد 51شمارهٔ ۱۷۳: عید آمد و کار خوش نباشد 52شمارهٔ ۱۷۴: کی بود اینکه مدت فرقت یار بگذرد 53شمارهٔ ۱۷۵: در طلبت ساز و برک راه ندارد 54شمارهٔ ۱۷۶: از باد زلف تو چو شکن درشکن شود 55شمارهٔ ۱۷۷: دلت شکست دلم را دگر چه خواهد کرد 56شمارهٔ ۱۷۸: زآن مبتلای هجرت عشرت طلب نباشد 57شمارهٔ ۱۷۹: نیست وقتی که مرا جان بر جانان نشو ...58شمارهٔ ۱۸۰: خون ازین غم سزد از دیده بسمل برود 59شمارهٔ ۱۸۱: صفای حسن بدیدن نمیشود آخر 60شمارهٔ ۱۸۲: شود دگر گم دلم در کوی محنت خانه‌ا ...61شمارهٔ ۱۸۳: جهان را سیل اشکم گر برد ویرانه‌ای ...62شمارهٔ ۱۸۴: آن خط چون سبزه به بین آن رخ چون ل ...63شمارهٔ ۱۸۵: بعاشق مژده‌کامی صبا از وصل جانان ...64شمارهٔ ۱۸۶: ز خود بریدم و ترک تو مشکلست هنوز 65شمارهٔ ۱۸۷: جادربر من کرده نگاری نه و هرگز 66شمارهٔ ۱۸۸: گیرم که بر آن عارض گلگون نگرد کس 67شمارهٔ ۱۸۹: ماه من مهرپروری که مپرس 68شمارهٔ ۱۹۰: آن باده که باید لب از او تر نکند ...69شمارهٔ ۱۹۱: نیست بیجا ناله‌ام از تنگی جا در ق ...70شمارهٔ ۱۹۲: میکشم جوری از آن نرگس فتان که مپر ...71شمارهٔ ۱۹۳: بنگر آن لبهای میکون وز خمار ما مپ ...72شمارهٔ ۱۹۴: من آنصیدم که گفت آهسته چون می‌بست ...73شمارهٔ ۱۹۵: گرفتم ز آشیان پرواز از شوق لب بام ...74شمارهٔ ۱۹۶: دیدم من از پهلوی دل از بس جفا خون ...75شمارهٔ ۱۹۷: دل‌زارم باین زاری که می‌نالد ز آز ...76شمارهٔ ۱۹۸: بتی کز صحبتم گیرد ملالش 77شمارهٔ ۱۹۹: جز آنکه برد چو شمعت شبی بخانه خوی ...78شمارهٔ ۲۰۰: جز آنکه کرد ز عشقت خراب خانه خویش 79شمارهٔ ۲۰۱: از اشک و آه دایم در عشق آن پریوش 80شمارهٔ ۲۰۲: گرفتم آمد آن سرو قباپوش 81شمارهٔ ۲۰۳: از تف هجران او هرگز نیاسودم چو شم ...82شمارهٔ ۲۰۴: گل یکی داند چو بانگ بلبل و فریاد ...83شمارهٔ ۲۰۵: سنگین دلت گرفته دلم تنگ در بغل 84شمارهٔ ۲۰۶: جمعند خوبان چون دسته گل 85شمارهٔ ۲۰۷: خونم نریزد، آنغمزه مشکل 86شمارهٔ ۲۰۸: صبحدم در باغ دیدم عندلیبی از ملال 87شمارهٔ ۲۰۹: دارم دلی صد بحر خون زان تیر مژگان ...88شمارهٔ ۲۱۰: بکویش میرود گاهی ز من آهی نمیدانم 89شمارهٔ ۲۱۱: بکنج بیکسی شادم مجوئیدم مجوئیدم 90شمارهٔ ۲۱۲: در محفلت ز خون دل از بس لبالبم 91شمارهٔ ۲۱۳: در گلشن عشق تو جفاکار ندیدم 92شمارهٔ ۲۱۴: نیامد بر لبم آهی ز سوز عشق تا بود ...93شمارهٔ ۲۱۵: ترک سر کردم ز جیب آسمان سر بر زدم 94شمارهٔ ۲۱۶: گرنه از وصل تو در هجر گهی یاد کنم 95شمارهٔ ۲۱۷: دامن خویش ز خون مژه گلشن کردم 96شمارهٔ ۲۱۸: بی تو بتان را چه سرور ای صنم 97شمارهٔ ۲۱۹: ای کس من در جهان گر جز تو کس میدا ...98شمارهٔ ۲۲۰: نه اکنون مست نازت ای بت نامهربان ...99شمارهٔ ۲۲۱: دلی سرگرم شوق از جلوه مستانه‌ای د ...100شمارهٔ ۲۲۲: جهان روشن ز مهر عالم‌افروزی که من ...101شمارهٔ ۲۲۳: بجان ز اندیشه غیرآمدم ز آن انجمن ...102شمارهٔ ۲۲۴: چه میکردم گر از کف دامن وصلت نمید ...103شمارهٔ ۲۲۵: شه من ترا نشان نه که من گدات جویم 104شمارهٔ ۲۲۶: جنوم را فزود از بسکه آن رفتار و ق ...105شمارهٔ ۲۲۷: چه خوش بودی نبودی گر ز من دور این ...106شمارهٔ ۲۲۸: تو در غربت من آرام از غمت چون در ...107شمارهٔ ۲۲۹: ربود دوش چنان باده وصال تو هوشم 108شمارهٔ ۲۳۰: چو فارغ در گرفتاری ز جور خاروخس ب ...109شمارهٔ ۲۳۱: هم اول کاش از کویت من افکار میرفت ...110شمارهٔ ۲۳۲: دم مردن از آن با غیر یار آمد ببال ...111شمارهٔ ۲۳۳: خوش آنکه با تو یکشب در باغ خفته ب ...112شمارهٔ ۲۳۴: دلم دارد هوای دام جان هم 113شمارهٔ ۲۳۵: نه بهر آنکه با من بر سر جنگ است م ...114شمارهٔ ۲۳۶: خوش آنکه بی‌تو دامن بر جسم و جان ...115شمارهٔ ۲۳۷: ای از ازل ز عشق تو آشفته کار من 116شمارهٔ ۲۳۸: چشم سفید شد برهت گل‌عذار من 117شمارهٔ ۲۳۹: یارا کجا یاران کنند آزار یاران بی ...118شمارهٔ ۲۴۰: شدی تو گلبن ناز از کنار سوختگان 119شمارهٔ ۲۴۱: چشم دام تو پر از خون دل از زاری م ...120شمارهٔ ۲۴۲: چون نخواهی نفسی کرد نگهداری من 121شمارهٔ ۲۴۳: شب هجران سرآمد آمدی روز وصالست ای ...122شمارهٔ ۲۴۴: عاقل کجا و بر سر دنیا گریستن 123شمارهٔ ۲۴۵: لطف از اول داشت یار من بمن 124شمارهٔ ۲۴۶: بسپهر بر شده ما ز عشق و طلب کنی ت ...125شمارهٔ ۲۴۷: گشت یارم یار غیر آئین یاری را ببی ...126شمارهٔ ۲۴۸: کشد گر هر دمم صدبار افزون کن خدای ...127شمارهٔ ۲۴۹: یکره ز وصل خویش مرا بهره‌مند کن 128شمارهٔ ۲۵۰: دلم افسرده آه سرد من بین 129شمارهٔ ۲۵۱: گر ز تن جانم و از سینه دل آید بیر ...130شمارهٔ ۲۵۲: شبی روز منست ای از تو روشن چشم دا ...131شمارهٔ ۲۵۳: بود روز و شبم تا کی سیاه از دود آ ...132شمارهٔ ۲۵۴: مکن از حرف دشمن بیوفا ترک وفادارا ...133شمارهٔ ۲۵۵: ای ز جورت دل عشاق بخون غوطه‌زنان 134شمارهٔ ۲۵۶: حاشا که زنده مانم از جور غیر و جا ...135شمارهٔ ۲۵۷: خوشاب بزمی که سرخوش از شراب صحبت ...136شمارهٔ ۲۵۸: تا چند بکویش ایستم من 137شمارهٔ ۲۵۹: از آن تنها کند پرخون دل من 138شمارهٔ ۲۶۰: زندگر تیغ و ریزد خون من عین مراد ...139شمارهٔ ۲۶۱: بی‌تو کوشم در فنای خویشتن 140شمارهٔ ۲۶۲: زآنکو نروم بلبلم و جای منست این 141شمارهٔ ۲۶۳: به توان گفتن کدامین عضو از اعضای ...142شمارهٔ ۲۶۴: بکف پیاله بگلشن روم چسان بیتو 143شمارهٔ ۲۶۵: نی طاقت وصلت مرا نه صبر در هجران ...144شمارهٔ ۲۶۶: هر سحر غلطم در خون از نسیم کوی تو 145شمارهٔ ۲۶۷: میرم چو ز من دور شود آن بت دلجو 146شمارهٔ ۲۶۸: ای صبا صبحدم چون‌رسی سوی او 147شمارهٔ ۲۶۹: نمیدانم چو رفتی از قفا بینی بکس ی ...148شمارهٔ ۲۷۰: چو ماه چارده دارم نگاری چارده سال ...149شمارهٔ ۲۷۱: برق جهان‌سوز حسن آنرخ افروخته 150شمارهٔ ۲۷۲: دلم را یار پیش ما شکسته 151شمارهٔ ۲۷۳: ندانم میکنی گاهی بغربت یاد من یا ...152شمارهٔ ۲۷۴: بغربت یوسف من من بزندان وطن مانده 153شمارهٔ ۲۷۵: من بقلزم می خیمه چون حباب زدم 154شمارهٔ ۲۷۶: ز حجاب عشق خون شد جگرم کنم چه چار ...155شمارهٔ ۲۷۷: گفتم فتد کالای تو در دست من فرمود ...156شمارهٔ ۲۷۸: تا کی کند یار، از من کناره 157شمارهٔ ۲۷۹: از پرتو مهر، شد آخر آن ماه 158شمارهٔ ۲۸۰: ز آن رخ افروخته و آن قامت افراخته 159شمارهٔ ۲۸۱: مرا حسن و عشقست زاری و لابه 160شمارهٔ ۲۸۲: آمد امروز یار دیرینه 161شمارهٔ ۲۸۳: بهر پرسیدنم ای مایه ناز آمده‌ای 162شمارهٔ ۲۸۴: ای که با اهل هوس نرد وفا باخته‌ای 163شمارهٔ ۲۸۵: بنگاهی ز خودم بی‌خبر انداخته‌ای 164شمارهٔ ۲۸۶: گه مهر گویم گه مهت گه زهره گاهی م ...165شمارهٔ ۲۸۷: شبی بر بام ای ماه بلند اختر نمی‌آ ...166شمارهٔ ۲۸۸: گو در ره عشقم نرسد راهنمائی 167شمارهٔ ۲۸۹: ایکه از باد صبا بوی کسی میشنوی 168شمارهٔ ۲۹۰: ای که میجوئی بخوبی همچو لیلی دلبر ...169شمارهٔ ۲۹۱: نه چون سرو است آزادی مرا زین گلشن ...170شمارهٔ ۲۹۲: ز وصل او که من پیوسته می‌پنداشتم ...171شمارهٔ ۲۹۳: من تشنه دشت بی‌آب بارد مگر سحابی 172شمارهٔ ۲۹۴: آمدی وصلت بجامم ریخت آب زندگی 173شمارهٔ ۲۹۵: چه شد کاتش بجانم از غضب انداختی ر ...174شمارهٔ ۲۹۶: شنیدم تشنه‌ای جویای آبی 175شمارهٔ ۲۹۷: بگلشن بود در پرواز مرغ بند برپائی 176شمارهٔ ۲۹۸: زین چه خوشتر که درین معرکه بسمل ب ...177شمارهٔ ۲۹۹: چون بیتو ننالم زار در گوشه تنهائی 178شمارهٔ ۳۰۰: از تو من غافلم از من نه تو غافل ب ...179شمارهٔ ۳۰۱: بخون غلطانم از تیر نگاه دمبدم کرد ...180شمارهٔ ۳۰۲: ناکرده عمل ایکه طلبکار بهشتی 181شمارهٔ ۳۰۳: رهبر باوست هر نقش از کارگاه هستی 182شمارهٔ ۳۰۴: گمان دارد ز ناز و سرکشی گل میکند ...183شمارهٔ ۳۰۵: نباشد آتشی سوزنده‌تر از آتش دوری 184شمارهٔ ۳۰۶: خوش آنساعت که بی‌خشم و غضب با ما ...185شمارهٔ ۳۰۷: خوشا مستی و عشق نازنینی 186شمارهٔ ۳۰۸: برنگ ذره‌ام سرگرم مهر عالم‌افروزی 187شمارهٔ ۳۰۹: زهدم افسرده خوشا وقت قدح پیمائی 188شمارهٔ ۳۱۰: در هیچ جا هرگز نشد بیند ترا تنها ...189شمارهٔ ۳۱۱: هست چشمم ز غمت قلزم طوفان زائی 190شمارهٔ ۳۱۲: در آن گلشن مکن کو گلشن آرا گلشن آ ...191شمارهٔ ۳۱۳: ز هرچه هست رخ ما از آن بگردانی 192شمارهٔ ۳۱۴: خوش آن عاشق که سویش گاهگاهی 193شمارهٔ ۳۱۵: بهر چه ز پرده برنمیآئی 194شمارهٔ ۳۱۶: سرای دیده‌ام منزلگه جانانه بایستی 195شمارهٔ ۳۱۷: امیدگاها امیدوارم که از جفایت روا ...196شمارهٔ ۳۱۸: من کیستم ز خنجر بی‌رحم قاتلی 197شمارهٔ ۳۱۹: تلخ کامم من از شکر خندی 198شمارهٔ ۳۲۰: چون رفتی افکندی، بر خاکم از خواری 199شمارهٔ ۳۲۱: خرامان بود دردامان کوهی کبک طنازی 200شمارهٔ ۳۲۲: خوشا فصل گل و عهد جوانی 201شمارهٔ ۳۲۳: از دیر و کعبه در عشق گر نبودم نشا ...202شمارهٔ ۳۲۴: ار مهر و وفا تو هرچه داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ