به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۱۲۵: خوانم او را دعا همین باشد

840عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خوانم او را دعا همین باشد
وز دعا مدعا همین باشد
بس درین محفلم می و معشوق
تا همانست و تا همین باشد
رودم دل کجا ز کنج لبت
گوشه دلگشا همین باشد
در وداع تو تا دل و جان هست
تا همانست و تا همین باشد
چون پی محملت ننالد دل
ناقه‌ات را درا همین باشد
دردمند توام دوا چه کنم
من ودردت دوا همین باشد
از در او کجا رود مشتاق
شه همان و گدا همین باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۴: دولت فقر آفت زوال ندارد 2شمارهٔ ۱۲۵: خوانم او را دعا همین باشد 3شمارهٔ ۱۲۶: از آن غم را دل ما خانه باشد 4شمارهٔ ۱۲۷: نیم غمین که بگردون مرا فغان نرسد 5شمارهٔ ۱۲۸: کسیکه دور شدت چون ز آستان میرد 6شمارهٔ ۱۲۹: چه عجب که وقت مردن بمزار ما بیاید 7شمارهٔ ۱۳۰: از دم باد صبا بوی کسی می‌آید 8شمارهٔ ۱۳۱: یار یار امروز یاری نیست یاران را ...9شمارهٔ ۱۳۲: خواهد آورد خط و ترک جفا خواهد کرد 10شمارهٔ ۱۳۳: مرا بخت سبز از فلک دوش بود 11شمارهٔ ۱۳۴: خدات خواهی اگر از بلا نگه دارد 12شمارهٔ ۱۳۵: روزی که مرغ وحشی دل با تو رام بود 13شمارهٔ ۱۳۶: نه هر مهی روش مهرگستری داند 14شمارهٔ ۱۳۷: بوسه‌ای دوش ز لعل تو براتم دادند 15شمارهٔ ۱۳۸: دل چرا چون شمع جز آه سربارش نباشد 16شمارهٔ ۱۳۹: مژده ای دل که شب فرقت یار آخر شد 17شمارهٔ ۱۴۰: صد چشمم و رخسار تو دیدن نگذارند 18شمارهٔ ۱۴۱: شام شد زلف سیاه تو بیارم آمد 19شمارهٔ ۱۴۲: گفتم ز صبر کار بسامان شود نشد 20شمارهٔ ۱۴۳: خوش آنکه مرا وصل تن سیمنتی بود 21شمارهٔ ۱۴۴: خوش آنکه شمع خلوتم آن سروناز بود 22شمارهٔ ۱۴۵: من و پاس تیر جفای او که مباد بر ج ...23شمارهٔ ۱۴۶: منم آنکه هر نفسم بدل ستمی ز عشوه‌ ...24شمارهٔ ۱۴۷: بجز مئی که لب لعل یار من دارد 25شمارهٔ ۱۴۸: چه شود که اهل جهان بکسی ز تف غم ا ...26شمارهٔ ۱۴۹: یارم بکنار امشب آمد 27شمارهٔ ۱۵۰: چو شمعم کشت و آسوده ز آه شعله بار ...28شمارهٔ ۱۵۱: کسان مشغول کار خویش و من مشغول یا ...29شمارهٔ ۱۵۲: قاصدی باز آمد و حرفی ز جائی می‌زن ...30شمارهٔ ۱۵۳: بدی از نیک بر نمی‌آید 31شمارهٔ ۱۵۴: دیدی آخر آنچه با من طالع ناساز کر ...32شمارهٔ ۱۵۵: تا کوی تو بی‌رهبری و راهبری چند 33شمارهٔ ۱۵۶: خوبان سزد که پنجه بخونم فرو کنند 34شمارهٔ ۱۵۷: آنان که می طلب زخم آرزو کنند 35شمارهٔ ۱۵۸: عاشق ز دل و جان چه خبر داشته باشد 36شمارهٔ ۱۵۹: پی چه گلبن بختم گل مراد دهد 37شمارهٔ ۱۶۰: گرنه ز بیوفایی گل یاد میکند 38شمارهٔ ۱۶۱: هرگز ای گل از تو بلبل شیوه یاری ن ...39شمارهٔ ۱۶۲: زحی لیلی از ناز بیرون نیاید 40شمارهٔ ۱۶۳: خوش آن گروه که در بررخ جهان بستند 41شمارهٔ ۱۶۴: گردم بسر کویت دیوانه چنین باید 42شمارهٔ ۱۶۵: برخ صد پرده آن پیدا و پنهان درنظر ...43شمارهٔ ۱۶۶: باز چه شد که با من او هیچ سخن نمی ...44شمارهٔ ۱۶۷: گشت مرغی زخمی تیری دلم آمد بیاد 45شمارهٔ ۱۶۸: دل بیقرار عاشق نفسی قرار گیرد 46شمارهٔ ۱۶۹: دلم جای غم جانانه کردند 47شمارهٔ ۱۷۰: مگو عشاق را وقتی دلی بود 48شمارهٔ ۱۷۱: سرودم را بجرگ بلبلان رنگ دگر باشد 49شمارهٔ ۱۷۲: چون ساغر می بدست گیرد 50شمارهٔ ۱۷۳: عید آمد و کار خوش نباشد 51شمارهٔ ۱۷۴: کی بود اینکه مدت فرقت یار بگذرد 52شمارهٔ ۱۷۵: در طلبت ساز و برک راه ندارد 53شمارهٔ ۱۷۶: از باد زلف تو چو شکن درشکن شود 54شمارهٔ ۱۷۷: دلت شکست دلم را دگر چه خواهد کرد 55شمارهٔ ۱۷۸: زآن مبتلای هجرت عشرت طلب نباشد 56شمارهٔ ۱۷۹: نیست وقتی که مرا جان بر جانان نشو ...57شمارهٔ ۱۸۰: خون ازین غم سزد از دیده بسمل برود 58شمارهٔ ۱۸۱: صفای حسن بدیدن نمیشود آخر 59شمارهٔ ۱۸۲: شود دگر گم دلم در کوی محنت خانه‌ا ...60شمارهٔ ۱۸۳: جهان را سیل اشکم گر برد ویرانه‌ای ...61شمارهٔ ۱۸۴: آن خط چون سبزه به بین آن رخ چون ل ...62شمارهٔ ۱۸۵: بعاشق مژده‌کامی صبا از وصل جانان ...63شمارهٔ ۱۸۶: ز خود بریدم و ترک تو مشکلست هنوز 64شمارهٔ ۱۸۷: جادربر من کرده نگاری نه و هرگز 65شمارهٔ ۱۸۸: گیرم که بر آن عارض گلگون نگرد کس 66شمارهٔ ۱۸۹: ماه من مهرپروری که مپرس 67شمارهٔ ۱۹۰: آن باده که باید لب از او تر نکند ...68شمارهٔ ۱۹۱: نیست بیجا ناله‌ام از تنگی جا در ق ...69شمارهٔ ۱۹۲: میکشم جوری از آن نرگس فتان که مپر ...70شمارهٔ ۱۹۳: بنگر آن لبهای میکون وز خمار ما مپ ...71شمارهٔ ۱۹۴: من آنصیدم که گفت آهسته چون می‌بست ...72شمارهٔ ۱۹۵: گرفتم ز آشیان پرواز از شوق لب بام ...73شمارهٔ ۱۹۶: دیدم من از پهلوی دل از بس جفا خون ...74شمارهٔ ۱۹۷: دل‌زارم باین زاری که می‌نالد ز آز ...75شمارهٔ ۱۹۸: بتی کز صحبتم گیرد ملالش 76شمارهٔ ۱۹۹: جز آنکه برد چو شمعت شبی بخانه خوی ...77شمارهٔ ۲۰۰: جز آنکه کرد ز عشقت خراب خانه خویش 78شمارهٔ ۲۰۱: از اشک و آه دایم در عشق آن پریوش 79شمارهٔ ۲۰۲: گرفتم آمد آن سرو قباپوش 80شمارهٔ ۲۰۳: از تف هجران او هرگز نیاسودم چو شم ...81شمارهٔ ۲۰۴: گل یکی داند چو بانگ بلبل و فریاد ...82شمارهٔ ۲۰۵: سنگین دلت گرفته دلم تنگ در بغل 83شمارهٔ ۲۰۶: جمعند خوبان چون دسته گل 84شمارهٔ ۲۰۷: خونم نریزد، آنغمزه مشکل 85شمارهٔ ۲۰۸: صبحدم در باغ دیدم عندلیبی از ملال 86شمارهٔ ۲۰۹: دارم دلی صد بحر خون زان تیر مژگان ...87شمارهٔ ۲۱۰: بکویش میرود گاهی ز من آهی نمیدانم 88شمارهٔ ۲۱۱: بکنج بیکسی شادم مجوئیدم مجوئیدم 89شمارهٔ ۲۱۲: در محفلت ز خون دل از بس لبالبم 90شمارهٔ ۲۱۳: در گلشن عشق تو جفاکار ندیدم 91شمارهٔ ۲۱۴: نیامد بر لبم آهی ز سوز عشق تا بود ...92شمارهٔ ۲۱۵: ترک سر کردم ز جیب آسمان سر بر زدم 93شمارهٔ ۲۱۶: گرنه از وصل تو در هجر گهی یاد کنم 94شمارهٔ ۲۱۷: دامن خویش ز خون مژه گلشن کردم 95شمارهٔ ۲۱۸: بی تو بتان را چه سرور ای صنم 96شمارهٔ ۲۱۹: ای کس من در جهان گر جز تو کس میدا ...97شمارهٔ ۲۲۰: نه اکنون مست نازت ای بت نامهربان ...98شمارهٔ ۲۲۱: دلی سرگرم شوق از جلوه مستانه‌ای د ...99شمارهٔ ۲۲۲: جهان روشن ز مهر عالم‌افروزی که من ...100شمارهٔ ۲۲۳: بجان ز اندیشه غیرآمدم ز آن انجمن ...101شمارهٔ ۲۲۴: چه میکردم گر از کف دامن وصلت نمید ...102شمارهٔ ۲۲۵: شه من ترا نشان نه که من گدات جویم 103شمارهٔ ۲۲۶: جنوم را فزود از بسکه آن رفتار و ق ...104شمارهٔ ۲۲۷: چه خوش بودی نبودی گر ز من دور این ...105شمارهٔ ۲۲۸: تو در غربت من آرام از غمت چون در ...106شمارهٔ ۲۲۹: ربود دوش چنان باده وصال تو هوشم 107شمارهٔ ۲۳۰: چو فارغ در گرفتاری ز جور خاروخس ب ...108شمارهٔ ۲۳۱: هم اول کاش از کویت من افکار میرفت ...109شمارهٔ ۲۳۲: دم مردن از آن با غیر یار آمد ببال ...110شمارهٔ ۲۳۳: خوش آنکه با تو یکشب در باغ خفته ب ...111شمارهٔ ۲۳۴: دلم دارد هوای دام جان هم 112شمارهٔ ۲۳۵: نه بهر آنکه با من بر سر جنگ است م ...113شمارهٔ ۲۳۶: خوش آنکه بی‌تو دامن بر جسم و جان ...114شمارهٔ ۲۳۷: ای از ازل ز عشق تو آشفته کار من 115شمارهٔ ۲۳۸: چشم سفید شد برهت گل‌عذار من 116شمارهٔ ۲۳۹: یارا کجا یاران کنند آزار یاران بی ...117شمارهٔ ۲۴۰: شدی تو گلبن ناز از کنار سوختگان 118شمارهٔ ۲۴۱: چشم دام تو پر از خون دل از زاری م ...119شمارهٔ ۲۴۲: چون نخواهی نفسی کرد نگهداری من 120شمارهٔ ۲۴۳: شب هجران سرآمد آمدی روز وصالست ای ...121شمارهٔ ۲۴۴: عاقل کجا و بر سر دنیا گریستن 122شمارهٔ ۲۴۵: لطف از اول داشت یار من بمن 123شمارهٔ ۲۴۶: بسپهر بر شده ما ز عشق و طلب کنی ت ...124شمارهٔ ۲۴۷: گشت یارم یار غیر آئین یاری را ببی ...125شمارهٔ ۲۴۸: کشد گر هر دمم صدبار افزون کن خدای ...126شمارهٔ ۲۴۹: یکره ز وصل خویش مرا بهره‌مند کن 127شمارهٔ ۲۵۰: دلم افسرده آه سرد من بین 128شمارهٔ ۲۵۱: گر ز تن جانم و از سینه دل آید بیر ...129شمارهٔ ۲۵۲: شبی روز منست ای از تو روشن چشم دا ...130شمارهٔ ۲۵۳: بود روز و شبم تا کی سیاه از دود آ ...131شمارهٔ ۲۵۴: مکن از حرف دشمن بیوفا ترک وفادارا ...132شمارهٔ ۲۵۵: ای ز جورت دل عشاق بخون غوطه‌زنان 133شمارهٔ ۲۵۶: حاشا که زنده مانم از جور غیر و جا ...134شمارهٔ ۲۵۷: خوشاب بزمی که سرخوش از شراب صحبت ...135شمارهٔ ۲۵۸: تا چند بکویش ایستم من 136شمارهٔ ۲۵۹: از آن تنها کند پرخون دل من 137شمارهٔ ۲۶۰: زندگر تیغ و ریزد خون من عین مراد ...138شمارهٔ ۲۶۱: بی‌تو کوشم در فنای خویشتن 139شمارهٔ ۲۶۲: زآنکو نروم بلبلم و جای منست این 140شمارهٔ ۲۶۳: به توان گفتن کدامین عضو از اعضای ...141شمارهٔ ۲۶۴: بکف پیاله بگلشن روم چسان بیتو 142شمارهٔ ۲۶۵: نی طاقت وصلت مرا نه صبر در هجران ...143شمارهٔ ۲۶۶: هر سحر غلطم در خون از نسیم کوی تو 144شمارهٔ ۲۶۷: میرم چو ز من دور شود آن بت دلجو 145شمارهٔ ۲۶۸: ای صبا صبحدم چون‌رسی سوی او 146شمارهٔ ۲۶۹: نمیدانم چو رفتی از قفا بینی بکس ی ...147شمارهٔ ۲۷۰: چو ماه چارده دارم نگاری چارده سال ...148شمارهٔ ۲۷۱: برق جهان‌سوز حسن آنرخ افروخته 149شمارهٔ ۲۷۲: دلم را یار پیش ما شکسته 150شمارهٔ ۲۷۳: ندانم میکنی گاهی بغربت یاد من یا ...151شمارهٔ ۲۷۴: بغربت یوسف من من بزندان وطن مانده 152شمارهٔ ۲۷۵: من بقلزم می خیمه چون حباب زدم 153شمارهٔ ۲۷۶: ز حجاب عشق خون شد جگرم کنم چه چار ...154شمارهٔ ۲۷۷: گفتم فتد کالای تو در دست من فرمود ...155شمارهٔ ۲۷۸: تا کی کند یار، از من کناره 156شمارهٔ ۲۷۹: از پرتو مهر، شد آخر آن ماه 157شمارهٔ ۲۸۰: ز آن رخ افروخته و آن قامت افراخته 158شمارهٔ ۲۸۱: مرا حسن و عشقست زاری و لابه 159شمارهٔ ۲۸۲: آمد امروز یار دیرینه 160شمارهٔ ۲۸۳: بهر پرسیدنم ای مایه ناز آمده‌ای 161شمارهٔ ۲۸۴: ای که با اهل هوس نرد وفا باخته‌ای 162شمارهٔ ۲۸۵: بنگاهی ز خودم بی‌خبر انداخته‌ای 163شمارهٔ ۲۸۶: گه مهر گویم گه مهت گه زهره گاهی م ...164شمارهٔ ۲۸۷: شبی بر بام ای ماه بلند اختر نمی‌آ ...165شمارهٔ ۲۸۸: گو در ره عشقم نرسد راهنمائی 166شمارهٔ ۲۸۹: ایکه از باد صبا بوی کسی میشنوی 167شمارهٔ ۲۹۰: ای که میجوئی بخوبی همچو لیلی دلبر ...168شمارهٔ ۲۹۱: نه چون سرو است آزادی مرا زین گلشن ...169شمارهٔ ۲۹۲: ز وصل او که من پیوسته می‌پنداشتم ...170شمارهٔ ۲۹۳: من تشنه دشت بی‌آب بارد مگر سحابی 171شمارهٔ ۲۹۴: آمدی وصلت بجامم ریخت آب زندگی 172شمارهٔ ۲۹۵: چه شد کاتش بجانم از غضب انداختی ر ...173شمارهٔ ۲۹۶: شنیدم تشنه‌ای جویای آبی 174شمارهٔ ۲۹۷: بگلشن بود در پرواز مرغ بند برپائی 175شمارهٔ ۲۹۸: زین چه خوشتر که درین معرکه بسمل ب ...176شمارهٔ ۲۹۹: چون بیتو ننالم زار در گوشه تنهائی 177شمارهٔ ۳۰۰: از تو من غافلم از من نه تو غافل ب ...178شمارهٔ ۳۰۱: بخون غلطانم از تیر نگاه دمبدم کرد ...179شمارهٔ ۳۰۲: ناکرده عمل ایکه طلبکار بهشتی 180شمارهٔ ۳۰۳: رهبر باوست هر نقش از کارگاه هستی 181شمارهٔ ۳۰۴: گمان دارد ز ناز و سرکشی گل میکند ...182شمارهٔ ۳۰۵: نباشد آتشی سوزنده‌تر از آتش دوری 183شمارهٔ ۳۰۶: خوش آنساعت که بی‌خشم و غضب با ما ...184شمارهٔ ۳۰۷: خوشا مستی و عشق نازنینی 185شمارهٔ ۳۰۸: برنگ ذره‌ام سرگرم مهر عالم‌افروزی 186شمارهٔ ۳۰۹: زهدم افسرده خوشا وقت قدح پیمائی 187شمارهٔ ۳۱۰: در هیچ جا هرگز نشد بیند ترا تنها ...188شمارهٔ ۳۱۱: هست چشمم ز غمت قلزم طوفان زائی 189شمارهٔ ۳۱۲: در آن گلشن مکن کو گلشن آرا گلشن آ ...190شمارهٔ ۳۱۳: ز هرچه هست رخ ما از آن بگردانی 191شمارهٔ ۳۱۴: خوش آن عاشق که سویش گاهگاهی 192شمارهٔ ۳۱۵: بهر چه ز پرده برنمیآئی 193شمارهٔ ۳۱۶: سرای دیده‌ام منزلگه جانانه بایستی 194شمارهٔ ۳۱۷: امیدگاها امیدوارم که از جفایت روا ...195شمارهٔ ۳۱۸: من کیستم ز خنجر بی‌رحم قاتلی 196شمارهٔ ۳۱۹: تلخ کامم من از شکر خندی 197شمارهٔ ۳۲۰: چون رفتی افکندی، بر خاکم از خواری 198شمارهٔ ۳۲۱: خرامان بود دردامان کوهی کبک طنازی 199شمارهٔ ۳۲۲: خوشا فصل گل و عهد جوانی 200شمارهٔ ۳۲۳: از دیر و کعبه در عشق گر نبودم نشا ...201شمارهٔ ۳۲۴: ار مهر و وفا تو هرچه داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ