کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عزیزش دار چون گل هرچه در چشم تو خار آید
    بجای خویش اگر سنگست اگر گوهر بکار آید
    چه حاصل گر برون آید ز صد گرداب آن کشتی
    که در گل می‌نشیند از میان تا برکنار آید
    بود کشت محبت را چه خاک تلخ حیرانم
    که گر کارند آنجا نیشکر حنظل ببار آید
    من آن مرغم که سر در زیربال و پرزدل گیری
    برون نارم رود گر صد خزان و صد بهار آید
    ز شوق ناوکش خون شد دلم ای بخت امدادی
    که ترکش بسته بهر صیدم آن عاشق شکار آید
    فغان از شوقت ای گل کز تن آید گر برون جانم
    محالست اینکه از جانم برون این خارخار آید
    خطت گر سر زد و شور من افزون شد عجب نبود
    شود دیوانه‌تر دیوانه چون فصل بهار آید
    کند گر باده با این سرگرانی در قدح ساقی
    بلب مشتاق جانم دانم از رنج خمار آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha