کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بکوی یار مرا بار در گل افتاده است
    فتاده بار من اما بمنزل افتاده است
    چگونه آورد او را بدام بیخود عشق
    که مرغ زیرک و صیاد غافل افتاده است
    خوشم که کار مرا دوست بسته میخواهد
    وگرنه عقده من سخت مشکل افتاده است
    بخون خویش طپم تا ابد که مرگش نیست
    ز تیغ جور تو مرغی که بسمل افتاده است
    ز تن فتاده بکویش اگر سر مشتاق
    باین خوش است که درپای قاتل افتاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha