کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زان در کجا توان رفت از بی‌پناهی ایدوست
    با دوستان جفا کن چندانکه خواهی ایدوست
    رحمی که از جفایت در لجه محبت
    وقتست کشتی ما گردد تباهی ایدوست
    دور از زلال وصلت در خاک میطپد دل
    چون از جدائی آب لب تشنه ماهی ایدوست
    در گلستان عشقت از سرخ و زدر ما را
    اشگیست ارغوانی رنگیست کاهی ایدوست
    ما دادخواه عشق و تو پادشاه حسنی
    پیش تو لب چه بندیم از دادخواهی ایدوست
    روزیست کز غمت صبح گردد شب حیاتم
    روزی که خواهد انداخت داغم سیاهی ایدوست
    یک بنده‌ات چو من نیست کاول بر آستانت
    خود بندگی گزیدم بر پادشاهی ایدوست
    پیشت بشکوه مشتاق زان لب نمی‌گشاید
    کز جور خویش دانی حالش کماهی ایدوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha