کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو را فلک بمن ایماه مهربان نگذاشت
    چراغ کلبه من بودی آسمان نگذاشت
    چه از بهار خود آن شاخ گل بگلشن دید
    که شد خزان و بر آن مرغی آشیان نگذاشت
    تو چون ز غیر شناسی مرا که هرگز فرق
    گلی میانه گلچین و باغبان نگذاشت
    بتن مپرس چو مشمعم شب فراق چکرد
    گداز عشق که مغزم در استخوان نگذاشت
    بباغ خویش مده گور هم کنون که در آن
    گلی به شاخ گلی غارت خزان نگذاشت
    هزار صید بهر سو فکند و حیرانم
    که صید افکن من تیر در کمان نگذاشت
    منم ز خیل سگان تو و فغان که شبی
    بر آستان توام جور پاسبان نگذاشت
    فغان که رفت چو شمع از میان و با تو شبی
    حدیث سوز تو مشتاق در میان نگذاشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha