کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    درون غنچه دل خار خاری کرده‌ام پیدا
    همانا باز عشق گل عذاری کرده‌ام پیدا
    بلب سرچشمه نوشی بقد سرو قباپوشی
    به تن شایسته بوس و کناری کرده‌ام پیدا
    ننازم چون بنقش پای او کامد ببالینم
    که دشمن کور کن مشت غباری کرده‌ام پیدا
    بری با سبز خطی گر شب و روزی بسر دانی
    چه خوش روزی چه خرم روزگاری کرده‌ام پیدا
    نترسم از مصاف خصم کز هر موجه اشکی
    بخون لب تشنه تیغ آبداری کرده‌ام پیدا
    بود از یاد شام خطی و صبح بناگوشی
    که از هم تیره‌تر لیل و نهاری کرده‌ام پیدا
    به بین فصل خوشم را کز تو چون نخل خزان دیده
    ز رنگ‌آمیزی حسرت بهاری کرده‌ام پیدا
    دل دل‌کندگان از جان بدست و شاخ گل بر سر
    شه صاحب نگین تاج‌داری کرده‌ام پیدا
    بترس از اشگ گرمم سنگدل بیداد کمتر کن
    که درصد خرمن آتش‌زن شراری کرده‌ام پیدا
    چسان مشتاق جانم ناید از هجرش بلب بنگر
    که چون از فرقتش احوال زاری کرده‌ام پیدا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha