به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمانرباعی هاشمارهٔ ۱۴۰: ترسم ما را ستارگان چشم کنند

940عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ترسم ما را ستارگان چشم کنند

تا زود رسد ز دور در وصل گزند

خواهی تو که روز ناید ای سرو بلند

زلف سیه دراز در شب پیوند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۹: اندر ریشم همه خسک پاک برید 2شمارهٔ ۱۴۰: ترسم ما را ستارگان چشم کنند 3شمارهٔ ۱۴۱: چرخ فلک از قضا یکی پیکان زد 4شمارهٔ ۱۴۲: در هند کمال جود موجود آمد 5شمارهٔ ۱۴۳: چون بنشینند و مطربان بنشانند 6شمارهٔ ۱۴۴: آن را که ز بخت دستیاری باشد 7شمارهٔ ۱۴۵: در عشق تو جانم انده ناب خورد 8شمارهٔ ۱۴۶: آنان که سر نشاط عالم دارند 9شمارهٔ ۱۴۷: خون در تن من که اصل نیروست نماند 10شمارهٔ ۱۴۸: تا خط چو دود تو دل از من بربود 11شمارهٔ ۱۴۹: آن بت که دل مرا فرا چنگ آورد 12شمارهٔ ۱۵۰: با من فلک از خشم همی دندان زد 13شمارهٔ ۱۵۱: ای شاه فلک متابع کام تو باد 14شمارهٔ ۱۵۲: در باغ هنر تخم وفا کاشت خرد 15شمارهٔ ۱۵۳: صالح تن من ز عشق دامن بفشاند 16شمارهٔ ۱۵۴: در محنت شو خوش و مکن نعمت یاد 17شمارهٔ ۱۵۵: دیدار تو از نعمت دو جهان خوشتر 18شمارهٔ ۱۵۶: یک بوسه زدم بر لب و بر چشم دگر 19شمارهٔ ۱۵۷: ز اول به میان ما به هنگام کنار 20شمارهٔ ۱۵۸: هر ابر که بنگرم غباری شده گیر 21شمارهٔ ۱۵۹: خورشید رخ تو تافت بر سایه عمر 22شمارهٔ ۱۶۰: تعریف مرا عشق تو ای ساده شکر 23شمارهٔ ۱۶۱: سلطان ملک است در دل سلطان نور 24شمارهٔ ۱۶۲: چاه ز نخ تو ای دلارام پسر 25شمارهٔ ۱۶۳: یک چشم تو گر تباه گشت ای دلبر 26شمارهٔ ۱۶۴: ای روی تو آفتاب و من نیلوفر 27شمارهٔ ۱۶۵: آمد به وداعم آن نگار دلبر 28شمارهٔ ۱۶۶: ز اندیشه هجران و ز نادیدن یار 29شمارهٔ ۱۶۷: در عشق تو همچو ابر می گریم زار 30شمارهٔ ۱۶۸: ای پیل سوار خسرو شیر شکار 31شمارهٔ ۱۶۹: پیوست فلک با من پیکار دگر 32شمارهٔ ۱۷۰: این ابر چراست روز وشب چشم تو تر 33شمارهٔ ۱۷۱: اکنون که شدی به بتکده عاشق زار 34شمارهٔ ۱۷۲: مشکین کله تو گر شبست ای دلدار 35شمارهٔ ۱۷۳: نا رفته هنوز بوی شیرت ز شکر 36شمارهٔ ۱۷۴: تا دیده ام آن روی چو خورشید انور 37شمارهٔ ۱۷۵: اندیشه مکن به کارها در بسیار 38شمارهٔ ۱۷۶: ای مهر تو چون چهار طبع اندر خور 39شمارهٔ ۱۷۷: اندک اثر آبله بر دو رخ یار 40شمارهٔ ۱۷۸: در زندان تا کرد مرا گردون پیر 41شمارهٔ ۱۷۹: سلطان ملک ای عزیز فرزند پدر 42شمارهٔ ۱۸۰: چون پیرهنت گرفته ام تنگ به بر 43شمارهٔ ۱۸۱: از سنگم یا ز چیستم جان پدر 44شمارهٔ ۱۸۲: بر مرگ تو چون نمویم ای جان پدر 45شمارهٔ ۱۸۳: می گویمت ای سعادت ای نیک پسر 46شمارهٔ ۱۸۴: در غور فلک تعبیه ای ساخت چو ابر 47شمارهٔ ۱۸۵: گویی که هوا به زیر گردست امروز 48شمارهٔ ۱۸۶: عشقت کشتم که غم درودم شب و روز 49شمارهٔ ۱۸۷: ای فقر بخاست روز بازار تو خیز 50شمارهٔ ۱۸۸: ای شاه علاء دولت ملک افروز 51شمارهٔ ۱۸۹: چرخ از دم کون برنمی گردد باز 52شمارهٔ ۱۹۰: خورشید رخا وصل تو جویم همه روز 53شمارهٔ ۱۹۱: ای سود و زیان عمر فرسوده بترس 54شمارهٔ ۱۹۲: ای یار چو صبر هیچ یاری مشناس 55شمارهٔ ۱۹۳: از بخشش دست من ز سیم و زر پرس 56شمارهٔ ۱۹۴: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 57شمارهٔ ۱۹۵: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 58شمارهٔ ۱۹۶: تا از من می جهی چو دود از آتش 59شمارهٔ ۱۹۷: معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع 60شمارهٔ ۱۹۸: آتش به سرم همی فرو ریزد عشق 61شمارهٔ ۱۹۹: ای چرخ مدور خسیس بی باک 62شمارهٔ ۲۰۰: گردون نکشد کمال مسعود ملک 63شمارهٔ ۲۰۱: من همت باز دارم و کبر پلنگ 64شمارهٔ ۲۰۲: من چون دل لاله ام تو چون رنگ به ر ...65شمارهٔ ۲۰۳: ای بدر شده من از غمان تو هلال 66شمارهٔ ۲۰۴: ای کلک ملک وصف تو گویم همه سال 67شمارهٔ ۲۰۵: عیبم که ز من زمانی ای مشکین خال 68شمارهٔ ۲۰۶: دل می ندهد که از تو بردارم دل 69شمارهٔ ۲۰۷: آن دل که نخواستت چه نامست آن دل 70شمارهٔ ۲۰۸: سرما چون شد ز دست صحرا شد گل 71شمارهٔ ۲۰۹: رویت بر من چنان که گل بر بلبل 72شمارهٔ ۲۱۰: نامد به کف آن زلف سمن مال به مال 73شمارهٔ ۲۱۱: بنگر که ز شاخ می چه گوید صلصل 74شمارهٔ ۲۱۲: چون روی بتان گشت به باغ اندر گل 75شمارهٔ ۲۱۳: خامش نشود همی ز غلغل بلبل 76شمارهٔ ۲۱۴: من ادهمم از خون دل ابرش گردم 77شمارهٔ ۲۱۵: در دولت شاه چون قوی شد رایم 78شمارهٔ ۲۱۶: غمهای تو از راندن خونها کارم 79شمارهٔ ۲۱۷: هر چند که این بند ز پای افکندم 80شمارهٔ ۲۱۸: من در عدم از جود تو موجود شدم 81شمارهٔ ۲۱۹: ای طبع بده ور ندهی بستانم 82شمارهٔ ۲۲۰: ای غمزه تو کشفته بنیاد دلم 83شمارهٔ ۲۲۱: ای طبع چو آتش از تو بس خوشنودم 84شمارهٔ ۲۲۲: گر من برم از مردم بد سازم برم 85شمارهٔ ۲۲۳: جان و دل و دین به وصلت ای مهر صنم 86شمارهٔ ۲۲۴: ای زرین نام لعبت سیم اندام 87شمارهٔ ۲۲۵: تن کوبم و سرپیچم و بر روی زنم 88شمارهٔ ۲۲۶: جان هر ساعت ز کار زاری دهدم 89شمارهٔ ۲۲۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 90شمارهٔ ۲۲۸: تا کی غم یار و درد فرزند کشم 91شمارهٔ ۲۲۹: هر روز همی فلک به تیری زندم 92شمارهٔ ۲۳۰: گفتم که تو بی وفایی ای نامردم 93شمارهٔ ۲۳۱: ای فاخته دل چو من به رویت نگرم 94شمارهٔ ۲۳۲: بر بسته شد از بستن ماتم دستم 95شمارهٔ ۲۳۳: سروی خواهم ز چرخ داری زندم 96شمارهٔ ۲۳۴: همچون قلمم ز بیخ کندی به ستم 97شمارهٔ ۲۳۵: چون پیش دل از هجر تو هنگامه نهم 98شمارهٔ ۲۳۶: ای سرو سپاه خسرو ای ماه حشم 99شمارهٔ ۲۳۷: ای کرده مرا به عشق گمراه تمام 100شمارهٔ ۲۳۸: جستم از توبه بی زبانی جستم 101شمارهٔ ۲۳۹: شب زار به جای بستر آتش ریزم 102شمارهٔ ۲۴۰: گفتم کایندل به داغ نام تو کنم 103شمارهٔ ۲۴۱: ای چرخ ز هر گزند رنج تو کشم 104شمارهٔ ۲۴۲: وصف لب رنگین تو از دل جویم 105شمارهٔ ۲۴۳: چون از گل روی تو بهاری رسدم 106شمارهٔ ۲۴۴: تا چنگ به مهر آن دلارام زدم 107شمارهٔ ۲۴۵: بر آتش اگر بی تو نخفتم خفتم 108شمارهٔ ۲۴۶: کوهی که بر او بلا ببارند منم 109شمارهٔ ۲۴۷: امروز ز هر دوست گزندی دارم 110شمارهٔ ۲۴۸: از عشق تو در چشم خرد میل زدم 111شمارهٔ ۲۴۹: بونصر من ار عاشق ایام توام 112شمارهٔ ۲۵۰: گفتم شکرت به خلق کیهان گویم 113شمارهٔ ۲۵۱: جز در غم عشق تو سفر می نکنم 114شمارهٔ ۲۵۲: من به الم ای صنم گرفتار نیم 115شمارهٔ ۲۵۳: گر تیز به روی خوب تو درنگرم 116شمارهٔ ۲۵۴: هر یک چندی به قلعه ای آرندم 117شمارهٔ ۲۵۵: صالح دل اگر به جای جامه بدرم 118شمارهٔ ۲۵۶: بر روی تو مهربان و دلسوز منم 119شمارهٔ ۲۵۷: گنجی که ز پیش آن بجستند منم 120شمارهٔ ۲۵۸: نه از همه خلق حق گزاری دارم 121شمارهٔ ۲۵۹: گر حور بود بدان که نازش نکشم 122شمارهٔ ۲۶۰: از آتش دل همیشه اندر تابم 123شمارهٔ ۲۶۱: ای دشمن و دوست مر تو را یک عالم 124شمارهٔ ۲۶۲: هرگه که به پیراهن تو درنگرم 125شمارهٔ ۲۶۳: دلخسته چشم ناوک انداز توام 126شمارهٔ ۲۶۴: در خواب گه از دل به شب آتش بیزم 127شمارهٔ ۲۶۵: شب ز انده تو همی نیاید خوابم 128شمارهٔ ۲۶۶: دانم که ز چرخ بخش بیرون نکنم 129شمارهٔ ۲۶۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 130شمارهٔ ۲۶۸: از بند رحم ببند مهد افتادم 131شمارهٔ ۲۶۹: شه پندارد که ما خردمندانیم 132شمارهٔ ۲۷۰: در آرزوی بوی گل نوروزم 133شمارهٔ ۲۷۱: لرزان ز بلا چو برگ داند یارم 134شمارهٔ ۲۷۲: تا روز همه شب از هوس بیدارم 135شمارهٔ ۲۷۳: بر دیده خیال دوست بنگاشته ام 136شمارهٔ ۲۷۴: امروز در این حبس من آن ممتحنم 137شمارهٔ ۲۷۵: از دل بدم آتشی برانگیخته ام 138شمارهٔ ۲۷۶: عمری بدو کف دو رخ نگارا خستم 139شمارهٔ ۲۷۷: گفتی خبرت کنم کسی بفرستم 140شمارهٔ ۲۷۸: آن مرد که در سخن جهانیست منم 141شمارهٔ ۲۷۹: هر جای که آتش نبردیست منم 142شمارهٔ ۲۸۰: هر جا که ز فضل پیشگاهی است منم 143شمارهٔ ۲۸۱: با ناله همی چو ابر بهمن گریم 144شمارهٔ ۲۸۲: از بلبل نالنده تر و زارترم 145شمارهٔ ۲۸۳: روزان و شبان در آن غم و تیمارم 146شمارهٔ ۲۸۴: ای جان جهان تا خبرت یافته ام 147شمارهٔ ۲۸۵: از خود به تو من بتا گمانها دارم 148شمارهٔ ۲۸۶: سیراب گلابی تو بر آتش خارم 149شمارهٔ ۲۸۷: از هر چه بگفته اند پندی دارم 150شمارهٔ ۲۸۸: من بستر برف و بالش یخ دارم 151شمارهٔ ۲۸۹: در تاریکی ز بس که می بنشینم 152شمارهٔ ۲۹۰: آنم که اگر به خلد جایی سازم 153شمارهٔ ۲۹۱: هر گه که تو را به رهگذاری بینم 154شمارهٔ ۲۹۲: دیده همه شب ز خواب خوش بردوزم 155شمارهٔ ۲۹۳: با خود گفتم که من عیال تو شدم 156شمارهٔ ۲۹۴: آنکو گوید هست قضا تیشه من 157شمارهٔ ۲۹۵: تا خسته دل مرا بریده ست ز تن 158شمارهٔ ۲۹۶: در سمجی چون توانم آرامیدن 159شمارهٔ ۲۹۷: هر شب که تو را نبینم ای شاخ سمن 160شمارهٔ ۲۹۸: چون گل ز غمت دریده ام پیراهن 161شمارهٔ ۲۹۹: سر کردمت ای نگار چون تو سر من 162شمارهٔ ۳۰۰: چنگم به چهار شاخ زد پیراهن 163شمارهٔ ۳۰۱: چون دانش بود مهربان دایه من 164شمارهٔ ۳۰۲: چشم و دهن آن صنم لاله رخان 165شمارهٔ ۳۰۳: با کس غم تو بیش نخواهم گفتم 166شمارهٔ ۳۰۴: این دیبه دو روی به کلک دو زبان 167شمارهٔ ۳۰۵: تا نسبت کرد اخوت شعر به من 168شمارهٔ ۳۰۶: آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن 169شمارهٔ ۳۰۷: از چشم من ار سرشک بتوان رفتن 170شمارهٔ ۳۰۸: از کفر کشد زریر شیبانی کین 171شمارهٔ ۳۰۹: ای برتر من کرده هزاران احسان 172شمارهٔ ۳۱۰: در خدمت طاهر علی بارم جان 173شمارهٔ ۳۱۱: ایزد که همی کرد مرکب تن و جان 174شمارهٔ ۳۱۲: ای پای برنجن من ای بند گران 175شمارهٔ ۳۱۳: چون قمری زار زار می نالم من 176شمارهٔ ۳۱۴: ای شاه به بیشه عزم ناگاهان کن 177شمارهٔ ۳۱۵: زنده به تو مانده ام من ای جان جها ...178شمارهٔ ۳۱۶: انده چه خورم چراست اندر خوردن 179شمارهٔ ۳۱۷: صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان 180شمارهٔ ۳۱۸: گر خسته شوم ز تیر پیکار تو من 181شمارهٔ ۳۱۹: نه روزم هیزم است و نه شب روغن 182شمارهٔ ۳۲۰: ای روز مرا جز شب دیجور مدان 183شمارهٔ ۳۲۱: کس را چو بنفشه سر فرو نارم من 184شمارهٔ ۳۲۲: از چنگ قضا همی چو نتوان جستن 185شمارهٔ ۳۲۳: گردنده چو روز نوبهاری با من 186شمارهٔ ۳۲۴: ای چون گل نوشکفته بر طرف چمن 187شمارهٔ ۳۲۵: چرخم چو بخواست کشت بی هیچ گمان 188شمارهٔ ۳۲۶: امروز منم تفته دل و رفته روان 189شمارهٔ ۳۲۷: بگشای چو گل به وعده راست دهن 190شمارهٔ ۳۲۸: مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین 191شمارهٔ ۳۲۹: زاری و دعا کن به سحرگاه ای تن 192شمارهٔ ۳۳۰: دیدی که غلام داشتم چندان من 193شمارهٔ ۳۳۱: روزم تیره ست از آن رخ مهوش تو 194شمارهٔ ۳۳۲: دل بست شود چو سرفرازد با تو 195شمارهٔ ۳۳۳: آنی که بری دست نیازد با تو 196شمارهٔ ۳۳۴: هر جان که بود برتر از آن باشی تو 197شمارهٔ ۳۳۵: نورست ای ماه حسن سرمایه تو 198شمارهٔ ۳۳۶: ای نای تو را نقل و می روشن کو 199شمارهٔ ۳۳۷: ای شاه بترس از آنکه پرسند از تو 200شمارهٔ ۳۳۸: سلطان ملک اقبال عنان داد به تو 201شمارهٔ ۳۳۹: صالح پس ازین طرب نباید بی تو 202شمارهٔ ۳۴۰: ای شمع شدم به عشق پروانه تو 203شمارهٔ ۳۴۱: ای نای ندیده ام دلی شاد از تو 204شمارهٔ ۳۴۲: مادر که مرا بزاد زاد از پی تو 205شمارهٔ ۳۴۳: هرگز نرسد به لطف در مهر چو تو 206شمارهٔ ۳۴۴: خوردم همه زهر عشق تو شکر کو 207شمارهٔ ۳۴۵: روی و بر من تا بشدم از بر تو 208شمارهٔ ۳۴۶: از کوفتن پای تو و گشتن تو 209شمارهٔ ۳۴۷: با من به میان رسول باید با تو 210شمارهٔ ۳۴۸: ای ملک به دولت تو دارا گشته 211شمارهٔ ۳۴۹: آنی که ز فالها همه فال تو به 212شمارهٔ ۳۵۰: از هر جنسم چو شاه بگشادی راه 213شمارهٔ ۳۵۱: چندان داری ز حسن و خوبی مایه 214شمارهٔ ۳۵۲: هر چند که بر کوهم در شب ز اندوه 215شمارهٔ ۳۵۳: آمد بر من به چشمکان خواب زده 216شمارهٔ ۳۵۴: چون دولت تو جهان جوانست ای شاه 217شمارهٔ ۳۵۵: این خوشرویان که ایستادند همه 218شمارهٔ ۳۵۶: امروز منم چو ماری اندر سله ای 219شمارهٔ ۳۵۷: دانم که وفا ز دل برانداخته ای 220شمارهٔ ۳۵۸: ای ابر ز بحر تا هوایی شده ای 221شمارهٔ ۳۵۹: بر شعر مرا دلیست ای بار خدای 222شمارهٔ ۳۶۰: ای غم سختی تو ای دل از غم نرمی 223شمارهٔ ۳۶۱: روزی که چو باد پیش من برگذری 224شمارهٔ ۳۶۲: مفروق دو دیده ای و مقرون دلی 225شمارهٔ ۳۶۳: مرهم گفتم تو با دل ریش همی 226شمارهٔ ۳۶۴: دولت ز علاء دولت عالی رای 227شمارهٔ ۳۶۵: از شیرینی چون به سخن بنشینی 228شمارهٔ ۳۶۶: با هر تاری ساخته چون پود شوی 229شمارهٔ ۳۶۷: ای گل نه ز گل ز دل همی بر رویی 230شمارهٔ ۳۶۸: آخر نگذاردم فلک چون زاری 231شمارهٔ ۳۶۹: ای دولت هند را جمالی دادی 232شمارهٔ ۳۷۰: شوخی صنمی خوشی کشی خندانی 233شمارهٔ ۳۷۱: عشق آتشی افروخت که از بسیاری 234شمارهٔ ۳۷۲: ای بخت مرا سوخته خرمن کردی 235شمارهٔ ۳۷۳: در پیش گل وصال ما را بویی 236شمارهٔ ۳۷۴: گر چه کندت مساعدت روز بهی 237شمارهٔ ۳۷۵: فر ابدی و نعمت جاویدی 238شمارهٔ ۳۷۶: ای حورا زاده لعبت نوشادی 239شمارهٔ ۳۷۷: بنمودی مقنعی مهی ناگاهی 240شمارهٔ ۳۷۸: ای نای هوا بریدم از نای دمی 241شمارهٔ ۳۷۹: عشوه دهیم همی سرابی گویی 242شمارهٔ ۳۸۰: ای راوه اگر بهشت پیداست تویی 243شمارهٔ ۳۸۱: ای شاه عدو بندی و هم قلعه گشای 244شمارهٔ ۳۸۲: چون بلبل داریم برای رازی 245شمارهٔ ۳۸۳: امید به زندگانیم نیست بسی 246شمارهٔ ۳۸۴: مسعود چو دربند گرفتار شدی 247شمارهٔ ۳۸۵: نالنده تر از نایم در قلعه نای 248شمارهٔ ۳۸۶: ای شاه جهان ز ملک باقی شادی 249شمارهٔ ۳۸۷: بر شاهان جمله پادشاهی داری 250شمارهٔ ۳۸۸: آمد بر من خیال زیبا یاری 251شمارهٔ ۳۸۹: ای چرخ همه کار به پرگار زدی 252شمارهٔ ۳۹۰: از غنچه ناشکفته مستورتری 253شمارهٔ ۳۹۱: از بلبل بر سرو طربناک تری 254شمارهٔ ۳۹۲: ای قلعه نای مادر ملک تویی 255شمارهٔ ۳۹۳: ای تن تو به طبع بار بیمار کشی 256شمارهٔ ۳۹۴: چون موی شدم رنج هر بیدادی 257شمارهٔ ۳۹۵: ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی 258شمارهٔ ۳۹۶: چون دید که بر عزم سفر دارم رای 259شمارهٔ ۳۹۷: این چرخ بسی بدل کند نوها را

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ