به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمانرباعی هاشمارهٔ ۱۵۱: ای شاه فلک متابع کام تو باد

670عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای شاه فلک متابع کام تو باد

اقبال جهان دولت پدرام تو باد

آرایش مملکت به ایام تو باد

مسعودی و ایام تو چون نام تو باد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۰: با من فلک از خشم همی دندان زد 2شمارهٔ ۱۵۱: ای شاه فلک متابع کام تو باد 3شمارهٔ ۱۵۲: در باغ هنر تخم وفا کاشت خرد 4شمارهٔ ۱۵۳: صالح تن من ز عشق دامن بفشاند 5شمارهٔ ۱۵۴: در محنت شو خوش و مکن نعمت یاد 6شمارهٔ ۱۵۵: دیدار تو از نعمت دو جهان خوشتر 7شمارهٔ ۱۵۶: یک بوسه زدم بر لب و بر چشم دگر 8شمارهٔ ۱۵۷: ز اول به میان ما به هنگام کنار 9شمارهٔ ۱۵۸: هر ابر که بنگرم غباری شده گیر 10شمارهٔ ۱۵۹: خورشید رخ تو تافت بر سایه عمر 11شمارهٔ ۱۶۰: تعریف مرا عشق تو ای ساده شکر 12شمارهٔ ۱۶۱: سلطان ملک است در دل سلطان نور 13شمارهٔ ۱۶۲: چاه ز نخ تو ای دلارام پسر 14شمارهٔ ۱۶۳: یک چشم تو گر تباه گشت ای دلبر 15شمارهٔ ۱۶۴: ای روی تو آفتاب و من نیلوفر 16شمارهٔ ۱۶۵: آمد به وداعم آن نگار دلبر 17شمارهٔ ۱۶۶: ز اندیشه هجران و ز نادیدن یار 18شمارهٔ ۱۶۷: در عشق تو همچو ابر می گریم زار 19شمارهٔ ۱۶۸: ای پیل سوار خسرو شیر شکار 20شمارهٔ ۱۶۹: پیوست فلک با من پیکار دگر 21شمارهٔ ۱۷۰: این ابر چراست روز وشب چشم تو تر 22شمارهٔ ۱۷۱: اکنون که شدی به بتکده عاشق زار 23شمارهٔ ۱۷۲: مشکین کله تو گر شبست ای دلدار 24شمارهٔ ۱۷۳: نا رفته هنوز بوی شیرت ز شکر 25شمارهٔ ۱۷۴: تا دیده ام آن روی چو خورشید انور 26شمارهٔ ۱۷۵: اندیشه مکن به کارها در بسیار 27شمارهٔ ۱۷۶: ای مهر تو چون چهار طبع اندر خور 28شمارهٔ ۱۷۷: اندک اثر آبله بر دو رخ یار 29شمارهٔ ۱۷۸: در زندان تا کرد مرا گردون پیر 30شمارهٔ ۱۷۹: سلطان ملک ای عزیز فرزند پدر 31شمارهٔ ۱۸۰: چون پیرهنت گرفته ام تنگ به بر 32شمارهٔ ۱۸۱: از سنگم یا ز چیستم جان پدر 33شمارهٔ ۱۸۲: بر مرگ تو چون نمویم ای جان پدر 34شمارهٔ ۱۸۳: می گویمت ای سعادت ای نیک پسر 35شمارهٔ ۱۸۴: در غور فلک تعبیه ای ساخت چو ابر 36شمارهٔ ۱۸۵: گویی که هوا به زیر گردست امروز 37شمارهٔ ۱۸۶: عشقت کشتم که غم درودم شب و روز 38شمارهٔ ۱۸۷: ای فقر بخاست روز بازار تو خیز 39شمارهٔ ۱۸۸: ای شاه علاء دولت ملک افروز 40شمارهٔ ۱۸۹: چرخ از دم کون برنمی گردد باز 41شمارهٔ ۱۹۰: خورشید رخا وصل تو جویم همه روز 42شمارهٔ ۱۹۱: ای سود و زیان عمر فرسوده بترس 43شمارهٔ ۱۹۲: ای یار چو صبر هیچ یاری مشناس 44شمارهٔ ۱۹۳: از بخشش دست من ز سیم و زر پرس 45شمارهٔ ۱۹۴: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 46شمارهٔ ۱۹۵: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 47شمارهٔ ۱۹۶: تا از من می جهی چو دود از آتش 48شمارهٔ ۱۹۷: معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع 49شمارهٔ ۱۹۸: آتش به سرم همی فرو ریزد عشق 50شمارهٔ ۱۹۹: ای چرخ مدور خسیس بی باک 51شمارهٔ ۲۰۰: گردون نکشد کمال مسعود ملک 52شمارهٔ ۲۰۱: من همت باز دارم و کبر پلنگ 53شمارهٔ ۲۰۲: من چون دل لاله ام تو چون رنگ به ر ...54شمارهٔ ۲۰۳: ای بدر شده من از غمان تو هلال 55شمارهٔ ۲۰۴: ای کلک ملک وصف تو گویم همه سال 56شمارهٔ ۲۰۵: عیبم که ز من زمانی ای مشکین خال 57شمارهٔ ۲۰۶: دل می ندهد که از تو بردارم دل 58شمارهٔ ۲۰۷: آن دل که نخواستت چه نامست آن دل 59شمارهٔ ۲۰۸: سرما چون شد ز دست صحرا شد گل 60شمارهٔ ۲۰۹: رویت بر من چنان که گل بر بلبل 61شمارهٔ ۲۱۰: نامد به کف آن زلف سمن مال به مال 62شمارهٔ ۲۱۱: بنگر که ز شاخ می چه گوید صلصل 63شمارهٔ ۲۱۲: چون روی بتان گشت به باغ اندر گل 64شمارهٔ ۲۱۳: خامش نشود همی ز غلغل بلبل 65شمارهٔ ۲۱۴: من ادهمم از خون دل ابرش گردم 66شمارهٔ ۲۱۵: در دولت شاه چون قوی شد رایم 67شمارهٔ ۲۱۶: غمهای تو از راندن خونها کارم 68شمارهٔ ۲۱۷: هر چند که این بند ز پای افکندم 69شمارهٔ ۲۱۸: من در عدم از جود تو موجود شدم 70شمارهٔ ۲۱۹: ای طبع بده ور ندهی بستانم 71شمارهٔ ۲۲۰: ای غمزه تو کشفته بنیاد دلم 72شمارهٔ ۲۲۱: ای طبع چو آتش از تو بس خوشنودم 73شمارهٔ ۲۲۲: گر من برم از مردم بد سازم برم 74شمارهٔ ۲۲۳: جان و دل و دین به وصلت ای مهر صنم 75شمارهٔ ۲۲۴: ای زرین نام لعبت سیم اندام 76شمارهٔ ۲۲۵: تن کوبم و سرپیچم و بر روی زنم 77شمارهٔ ۲۲۶: جان هر ساعت ز کار زاری دهدم 78شمارهٔ ۲۲۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 79شمارهٔ ۲۲۸: تا کی غم یار و درد فرزند کشم 80شمارهٔ ۲۲۹: هر روز همی فلک به تیری زندم 81شمارهٔ ۲۳۰: گفتم که تو بی وفایی ای نامردم 82شمارهٔ ۲۳۱: ای فاخته دل چو من به رویت نگرم 83شمارهٔ ۲۳۲: بر بسته شد از بستن ماتم دستم 84شمارهٔ ۲۳۳: سروی خواهم ز چرخ داری زندم 85شمارهٔ ۲۳۴: همچون قلمم ز بیخ کندی به ستم 86شمارهٔ ۲۳۵: چون پیش دل از هجر تو هنگامه نهم 87شمارهٔ ۲۳۶: ای سرو سپاه خسرو ای ماه حشم 88شمارهٔ ۲۳۷: ای کرده مرا به عشق گمراه تمام 89شمارهٔ ۲۳۸: جستم از توبه بی زبانی جستم 90شمارهٔ ۲۳۹: شب زار به جای بستر آتش ریزم 91شمارهٔ ۲۴۰: گفتم کایندل به داغ نام تو کنم 92شمارهٔ ۲۴۱: ای چرخ ز هر گزند رنج تو کشم 93شمارهٔ ۲۴۲: وصف لب رنگین تو از دل جویم 94شمارهٔ ۲۴۳: چون از گل روی تو بهاری رسدم 95شمارهٔ ۲۴۴: تا چنگ به مهر آن دلارام زدم 96شمارهٔ ۲۴۵: بر آتش اگر بی تو نخفتم خفتم 97شمارهٔ ۲۴۶: کوهی که بر او بلا ببارند منم 98شمارهٔ ۲۴۷: امروز ز هر دوست گزندی دارم 99شمارهٔ ۲۴۸: از عشق تو در چشم خرد میل زدم 100شمارهٔ ۲۴۹: بونصر من ار عاشق ایام توام 101شمارهٔ ۲۵۰: گفتم شکرت به خلق کیهان گویم 102شمارهٔ ۲۵۱: جز در غم عشق تو سفر می نکنم 103شمارهٔ ۲۵۲: من به الم ای صنم گرفتار نیم 104شمارهٔ ۲۵۳: گر تیز به روی خوب تو درنگرم 105شمارهٔ ۲۵۴: هر یک چندی به قلعه ای آرندم 106شمارهٔ ۲۵۵: صالح دل اگر به جای جامه بدرم 107شمارهٔ ۲۵۶: بر روی تو مهربان و دلسوز منم 108شمارهٔ ۲۵۷: گنجی که ز پیش آن بجستند منم 109شمارهٔ ۲۵۸: نه از همه خلق حق گزاری دارم 110شمارهٔ ۲۵۹: گر حور بود بدان که نازش نکشم 111شمارهٔ ۲۶۰: از آتش دل همیشه اندر تابم 112شمارهٔ ۲۶۱: ای دشمن و دوست مر تو را یک عالم 113شمارهٔ ۲۶۲: هرگه که به پیراهن تو درنگرم 114شمارهٔ ۲۶۳: دلخسته چشم ناوک انداز توام 115شمارهٔ ۲۶۴: در خواب گه از دل به شب آتش بیزم 116شمارهٔ ۲۶۵: شب ز انده تو همی نیاید خوابم 117شمارهٔ ۲۶۶: دانم که ز چرخ بخش بیرون نکنم 118شمارهٔ ۲۶۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 119شمارهٔ ۲۶۸: از بند رحم ببند مهد افتادم 120شمارهٔ ۲۶۹: شه پندارد که ما خردمندانیم 121شمارهٔ ۲۷۰: در آرزوی بوی گل نوروزم 122شمارهٔ ۲۷۱: لرزان ز بلا چو برگ داند یارم 123شمارهٔ ۲۷۲: تا روز همه شب از هوس بیدارم 124شمارهٔ ۲۷۳: بر دیده خیال دوست بنگاشته ام 125شمارهٔ ۲۷۴: امروز در این حبس من آن ممتحنم 126شمارهٔ ۲۷۵: از دل بدم آتشی برانگیخته ام 127شمارهٔ ۲۷۶: عمری بدو کف دو رخ نگارا خستم 128شمارهٔ ۲۷۷: گفتی خبرت کنم کسی بفرستم 129شمارهٔ ۲۷۸: آن مرد که در سخن جهانیست منم 130شمارهٔ ۲۷۹: هر جای که آتش نبردیست منم 131شمارهٔ ۲۸۰: هر جا که ز فضل پیشگاهی است منم 132شمارهٔ ۲۸۱: با ناله همی چو ابر بهمن گریم 133شمارهٔ ۲۸۲: از بلبل نالنده تر و زارترم 134شمارهٔ ۲۸۳: روزان و شبان در آن غم و تیمارم 135شمارهٔ ۲۸۴: ای جان جهان تا خبرت یافته ام 136شمارهٔ ۲۸۵: از خود به تو من بتا گمانها دارم 137شمارهٔ ۲۸۶: سیراب گلابی تو بر آتش خارم 138شمارهٔ ۲۸۷: از هر چه بگفته اند پندی دارم 139شمارهٔ ۲۸۸: من بستر برف و بالش یخ دارم 140شمارهٔ ۲۸۹: در تاریکی ز بس که می بنشینم 141شمارهٔ ۲۹۰: آنم که اگر به خلد جایی سازم 142شمارهٔ ۲۹۱: هر گه که تو را به رهگذاری بینم 143شمارهٔ ۲۹۲: دیده همه شب ز خواب خوش بردوزم 144شمارهٔ ۲۹۳: با خود گفتم که من عیال تو شدم 145شمارهٔ ۲۹۴: آنکو گوید هست قضا تیشه من 146شمارهٔ ۲۹۵: تا خسته دل مرا بریده ست ز تن 147شمارهٔ ۲۹۶: در سمجی چون توانم آرامیدن 148شمارهٔ ۲۹۷: هر شب که تو را نبینم ای شاخ سمن 149شمارهٔ ۲۹۸: چون گل ز غمت دریده ام پیراهن 150شمارهٔ ۲۹۹: سر کردمت ای نگار چون تو سر من 151شمارهٔ ۳۰۰: چنگم به چهار شاخ زد پیراهن 152شمارهٔ ۳۰۱: چون دانش بود مهربان دایه من 153شمارهٔ ۳۰۲: چشم و دهن آن صنم لاله رخان 154شمارهٔ ۳۰۳: با کس غم تو بیش نخواهم گفتم 155شمارهٔ ۳۰۴: این دیبه دو روی به کلک دو زبان 156شمارهٔ ۳۰۵: تا نسبت کرد اخوت شعر به من 157شمارهٔ ۳۰۶: آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن 158شمارهٔ ۳۰۷: از چشم من ار سرشک بتوان رفتن 159شمارهٔ ۳۰۸: از کفر کشد زریر شیبانی کین 160شمارهٔ ۳۰۹: ای برتر من کرده هزاران احسان 161شمارهٔ ۳۱۰: در خدمت طاهر علی بارم جان 162شمارهٔ ۳۱۱: ایزد که همی کرد مرکب تن و جان 163شمارهٔ ۳۱۲: ای پای برنجن من ای بند گران 164شمارهٔ ۳۱۳: چون قمری زار زار می نالم من 165شمارهٔ ۳۱۴: ای شاه به بیشه عزم ناگاهان کن 166شمارهٔ ۳۱۵: زنده به تو مانده ام من ای جان جها ...167شمارهٔ ۳۱۶: انده چه خورم چراست اندر خوردن 168شمارهٔ ۳۱۷: صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان 169شمارهٔ ۳۱۸: گر خسته شوم ز تیر پیکار تو من 170شمارهٔ ۳۱۹: نه روزم هیزم است و نه شب روغن 171شمارهٔ ۳۲۰: ای روز مرا جز شب دیجور مدان 172شمارهٔ ۳۲۱: کس را چو بنفشه سر فرو نارم من 173شمارهٔ ۳۲۲: از چنگ قضا همی چو نتوان جستن 174شمارهٔ ۳۲۳: گردنده چو روز نوبهاری با من 175شمارهٔ ۳۲۴: ای چون گل نوشکفته بر طرف چمن 176شمارهٔ ۳۲۵: چرخم چو بخواست کشت بی هیچ گمان 177شمارهٔ ۳۲۶: امروز منم تفته دل و رفته روان 178شمارهٔ ۳۲۷: بگشای چو گل به وعده راست دهن 179شمارهٔ ۳۲۸: مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین 180شمارهٔ ۳۲۹: زاری و دعا کن به سحرگاه ای تن 181شمارهٔ ۳۳۰: دیدی که غلام داشتم چندان من 182شمارهٔ ۳۳۱: روزم تیره ست از آن رخ مهوش تو 183شمارهٔ ۳۳۲: دل بست شود چو سرفرازد با تو 184شمارهٔ ۳۳۳: آنی که بری دست نیازد با تو 185شمارهٔ ۳۳۴: هر جان که بود برتر از آن باشی تو 186شمارهٔ ۳۳۵: نورست ای ماه حسن سرمایه تو 187شمارهٔ ۳۳۶: ای نای تو را نقل و می روشن کو 188شمارهٔ ۳۳۷: ای شاه بترس از آنکه پرسند از تو 189شمارهٔ ۳۳۸: سلطان ملک اقبال عنان داد به تو 190شمارهٔ ۳۳۹: صالح پس ازین طرب نباید بی تو 191شمارهٔ ۳۴۰: ای شمع شدم به عشق پروانه تو 192شمارهٔ ۳۴۱: ای نای ندیده ام دلی شاد از تو 193شمارهٔ ۳۴۲: مادر که مرا بزاد زاد از پی تو 194شمارهٔ ۳۴۳: هرگز نرسد به لطف در مهر چو تو 195شمارهٔ ۳۴۴: خوردم همه زهر عشق تو شکر کو 196شمارهٔ ۳۴۵: روی و بر من تا بشدم از بر تو 197شمارهٔ ۳۴۶: از کوفتن پای تو و گشتن تو 198شمارهٔ ۳۴۷: با من به میان رسول باید با تو 199شمارهٔ ۳۴۸: ای ملک به دولت تو دارا گشته 200شمارهٔ ۳۴۹: آنی که ز فالها همه فال تو به 201شمارهٔ ۳۵۰: از هر جنسم چو شاه بگشادی راه 202شمارهٔ ۳۵۱: چندان داری ز حسن و خوبی مایه 203شمارهٔ ۳۵۲: هر چند که بر کوهم در شب ز اندوه 204شمارهٔ ۳۵۳: آمد بر من به چشمکان خواب زده 205شمارهٔ ۳۵۴: چون دولت تو جهان جوانست ای شاه 206شمارهٔ ۳۵۵: این خوشرویان که ایستادند همه 207شمارهٔ ۳۵۶: امروز منم چو ماری اندر سله ای 208شمارهٔ ۳۵۷: دانم که وفا ز دل برانداخته ای 209شمارهٔ ۳۵۸: ای ابر ز بحر تا هوایی شده ای 210شمارهٔ ۳۵۹: بر شعر مرا دلیست ای بار خدای 211شمارهٔ ۳۶۰: ای غم سختی تو ای دل از غم نرمی 212شمارهٔ ۳۶۱: روزی که چو باد پیش من برگذری 213شمارهٔ ۳۶۲: مفروق دو دیده ای و مقرون دلی 214شمارهٔ ۳۶۳: مرهم گفتم تو با دل ریش همی 215شمارهٔ ۳۶۴: دولت ز علاء دولت عالی رای 216شمارهٔ ۳۶۵: از شیرینی چون به سخن بنشینی 217شمارهٔ ۳۶۶: با هر تاری ساخته چون پود شوی 218شمارهٔ ۳۶۷: ای گل نه ز گل ز دل همی بر رویی 219شمارهٔ ۳۶۸: آخر نگذاردم فلک چون زاری 220شمارهٔ ۳۶۹: ای دولت هند را جمالی دادی 221شمارهٔ ۳۷۰: شوخی صنمی خوشی کشی خندانی 222شمارهٔ ۳۷۱: عشق آتشی افروخت که از بسیاری 223شمارهٔ ۳۷۲: ای بخت مرا سوخته خرمن کردی 224شمارهٔ ۳۷۳: در پیش گل وصال ما را بویی 225شمارهٔ ۳۷۴: گر چه کندت مساعدت روز بهی 226شمارهٔ ۳۷۵: فر ابدی و نعمت جاویدی 227شمارهٔ ۳۷۶: ای حورا زاده لعبت نوشادی 228شمارهٔ ۳۷۷: بنمودی مقنعی مهی ناگاهی 229شمارهٔ ۳۷۸: ای نای هوا بریدم از نای دمی 230شمارهٔ ۳۷۹: عشوه دهیم همی سرابی گویی 231شمارهٔ ۳۸۰: ای راوه اگر بهشت پیداست تویی 232شمارهٔ ۳۸۱: ای شاه عدو بندی و هم قلعه گشای 233شمارهٔ ۳۸۲: چون بلبل داریم برای رازی 234شمارهٔ ۳۸۳: امید به زندگانیم نیست بسی 235شمارهٔ ۳۸۴: مسعود چو دربند گرفتار شدی 236شمارهٔ ۳۸۵: نالنده تر از نایم در قلعه نای 237شمارهٔ ۳۸۶: ای شاه جهان ز ملک باقی شادی 238شمارهٔ ۳۸۷: بر شاهان جمله پادشاهی داری 239شمارهٔ ۳۸۸: آمد بر من خیال زیبا یاری 240شمارهٔ ۳۸۹: ای چرخ همه کار به پرگار زدی 241شمارهٔ ۳۹۰: از غنچه ناشکفته مستورتری 242شمارهٔ ۳۹۱: از بلبل بر سرو طربناک تری 243شمارهٔ ۳۹۲: ای قلعه نای مادر ملک تویی 244شمارهٔ ۳۹۳: ای تن تو به طبع بار بیمار کشی 245شمارهٔ ۳۹۴: چون موی شدم رنج هر بیدادی 246شمارهٔ ۳۹۵: ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی 247شمارهٔ ۳۹۶: چون دید که بر عزم سفر دارم رای 248شمارهٔ ۳۹۷: این چرخ بسی بدل کند نوها را

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ