به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمانرباعی هاشمارهٔ ۳۰۶: آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن

980عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن

آمیخت همی چو شیر و شکر با من

ناگه برمید و درچد از من دامن

بگریخت ز من چنانکه آب از روغن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۰۵: تا نسبت کرد اخوت شعر به من 2شمارهٔ ۳۰۶: آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن 3شمارهٔ ۳۰۷: از چشم من ار سرشک بتوان رفتن 4شمارهٔ ۳۰۸: از کفر کشد زریر شیبانی کین 5شمارهٔ ۳۰۹: ای برتر من کرده هزاران احسان 6شمارهٔ ۳۱۰: در خدمت طاهر علی بارم جان 7شمارهٔ ۳۱۱: ایزد که همی کرد مرکب تن و جان 8شمارهٔ ۳۱۲: ای پای برنجن من ای بند گران 9شمارهٔ ۳۱۳: چون قمری زار زار می نالم من 10شمارهٔ ۳۱۴: ای شاه به بیشه عزم ناگاهان کن 11شمارهٔ ۳۱۵: زنده به تو مانده ام من ای جان جها ...12شمارهٔ ۳۱۶: انده چه خورم چراست اندر خوردن 13شمارهٔ ۳۱۷: صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان 14شمارهٔ ۳۱۸: گر خسته شوم ز تیر پیکار تو من 15شمارهٔ ۳۱۹: نه روزم هیزم است و نه شب روغن 16شمارهٔ ۳۲۰: ای روز مرا جز شب دیجور مدان 17شمارهٔ ۳۲۱: کس را چو بنفشه سر فرو نارم من 18شمارهٔ ۳۲۲: از چنگ قضا همی چو نتوان جستن 19شمارهٔ ۳۲۳: گردنده چو روز نوبهاری با من 20شمارهٔ ۳۲۴: ای چون گل نوشکفته بر طرف چمن 21شمارهٔ ۳۲۵: چرخم چو بخواست کشت بی هیچ گمان 22شمارهٔ ۳۲۶: امروز منم تفته دل و رفته روان 23شمارهٔ ۳۲۷: بگشای چو گل به وعده راست دهن 24شمارهٔ ۳۲۸: مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین 25شمارهٔ ۳۲۹: زاری و دعا کن به سحرگاه ای تن 26شمارهٔ ۳۳۰: دیدی که غلام داشتم چندان من 27شمارهٔ ۳۳۱: روزم تیره ست از آن رخ مهوش تو 28شمارهٔ ۳۳۲: دل بست شود چو سرفرازد با تو 29شمارهٔ ۳۳۳: آنی که بری دست نیازد با تو 30شمارهٔ ۳۳۴: هر جان که بود برتر از آن باشی تو 31شمارهٔ ۳۳۵: نورست ای ماه حسن سرمایه تو 32شمارهٔ ۳۳۶: ای نای تو را نقل و می روشن کو 33شمارهٔ ۳۳۷: ای شاه بترس از آنکه پرسند از تو 34شمارهٔ ۳۳۸: سلطان ملک اقبال عنان داد به تو 35شمارهٔ ۳۳۹: صالح پس ازین طرب نباید بی تو 36شمارهٔ ۳۴۰: ای شمع شدم به عشق پروانه تو 37شمارهٔ ۳۴۱: ای نای ندیده ام دلی شاد از تو 38شمارهٔ ۳۴۲: مادر که مرا بزاد زاد از پی تو 39شمارهٔ ۳۴۳: هرگز نرسد به لطف در مهر چو تو 40شمارهٔ ۳۴۴: خوردم همه زهر عشق تو شکر کو 41شمارهٔ ۳۴۵: روی و بر من تا بشدم از بر تو 42شمارهٔ ۳۴۶: از کوفتن پای تو و گشتن تو 43شمارهٔ ۳۴۷: با من به میان رسول باید با تو 44شمارهٔ ۳۴۸: ای ملک به دولت تو دارا گشته 45شمارهٔ ۳۴۹: آنی که ز فالها همه فال تو به 46شمارهٔ ۳۵۰: از هر جنسم چو شاه بگشادی راه 47شمارهٔ ۳۵۱: چندان داری ز حسن و خوبی مایه 48شمارهٔ ۳۵۲: هر چند که بر کوهم در شب ز اندوه 49شمارهٔ ۳۵۳: آمد بر من به چشمکان خواب زده 50شمارهٔ ۳۵۴: چون دولت تو جهان جوانست ای شاه 51شمارهٔ ۳۵۵: این خوشرویان که ایستادند همه 52شمارهٔ ۳۵۶: امروز منم چو ماری اندر سله ای 53شمارهٔ ۳۵۷: دانم که وفا ز دل برانداخته ای 54شمارهٔ ۳۵۸: ای ابر ز بحر تا هوایی شده ای 55شمارهٔ ۳۵۹: بر شعر مرا دلیست ای بار خدای 56شمارهٔ ۳۶۰: ای غم سختی تو ای دل از غم نرمی 57شمارهٔ ۳۶۱: روزی که چو باد پیش من برگذری 58شمارهٔ ۳۶۲: مفروق دو دیده ای و مقرون دلی 59شمارهٔ ۳۶۳: مرهم گفتم تو با دل ریش همی 60شمارهٔ ۳۶۴: دولت ز علاء دولت عالی رای 61شمارهٔ ۳۶۵: از شیرینی چون به سخن بنشینی 62شمارهٔ ۳۶۶: با هر تاری ساخته چون پود شوی 63شمارهٔ ۳۶۷: ای گل نه ز گل ز دل همی بر رویی 64شمارهٔ ۳۶۸: آخر نگذاردم فلک چون زاری 65شمارهٔ ۳۶۹: ای دولت هند را جمالی دادی 66شمارهٔ ۳۷۰: شوخی صنمی خوشی کشی خندانی 67شمارهٔ ۳۷۱: عشق آتشی افروخت که از بسیاری 68شمارهٔ ۳۷۲: ای بخت مرا سوخته خرمن کردی 69شمارهٔ ۳۷۳: در پیش گل وصال ما را بویی 70شمارهٔ ۳۷۴: گر چه کندت مساعدت روز بهی 71شمارهٔ ۳۷۵: فر ابدی و نعمت جاویدی 72شمارهٔ ۳۷۶: ای حورا زاده لعبت نوشادی 73شمارهٔ ۳۷۷: بنمودی مقنعی مهی ناگاهی 74شمارهٔ ۳۷۸: ای نای هوا بریدم از نای دمی 75شمارهٔ ۳۷۹: عشوه دهیم همی سرابی گویی 76شمارهٔ ۳۸۰: ای راوه اگر بهشت پیداست تویی 77شمارهٔ ۳۸۱: ای شاه عدو بندی و هم قلعه گشای 78شمارهٔ ۳۸۲: چون بلبل داریم برای رازی 79شمارهٔ ۳۸۳: امید به زندگانیم نیست بسی 80شمارهٔ ۳۸۴: مسعود چو دربند گرفتار شدی 81شمارهٔ ۳۸۵: نالنده تر از نایم در قلعه نای 82شمارهٔ ۳۸۶: ای شاه جهان ز ملک باقی شادی 83شمارهٔ ۳۸۷: بر شاهان جمله پادشاهی داری 84شمارهٔ ۳۸۸: آمد بر من خیال زیبا یاری 85شمارهٔ ۳۸۹: ای چرخ همه کار به پرگار زدی 86شمارهٔ ۳۹۰: از غنچه ناشکفته مستورتری 87شمارهٔ ۳۹۱: از بلبل بر سرو طربناک تری 88شمارهٔ ۳۹۲: ای قلعه نای مادر ملک تویی 89شمارهٔ ۳۹۳: ای تن تو به طبع بار بیمار کشی 90شمارهٔ ۳۹۴: چون موی شدم رنج هر بیدادی 91شمارهٔ ۳۹۵: ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی 92شمارهٔ ۳۹۶: چون دید که بر عزم سفر دارم رای 93شمارهٔ ۳۹۷: این چرخ بسی بدل کند نوها را

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ