به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمانرباعی هاشمارهٔ ۱۶۷: در عشق تو همچو ابر می گریم زار

1010عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در عشق تو همچو ابر می گریم زار

وز درد چو برگ زرد دارم رخسار

از زردی روی و گریه ای طرفه نگار

در روی خزان دارم و در دیده بهار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۶: ز اندیشه هجران و ز نادیدن یار 2شمارهٔ ۱۶۷: در عشق تو همچو ابر می گریم زار 3شمارهٔ ۱۶۸: ای پیل سوار خسرو شیر شکار 4شمارهٔ ۱۶۹: پیوست فلک با من پیکار دگر 5شمارهٔ ۱۷۰: این ابر چراست روز وشب چشم تو تر 6شمارهٔ ۱۷۱: اکنون که شدی به بتکده عاشق زار 7شمارهٔ ۱۷۲: مشکین کله تو گر شبست ای دلدار 8شمارهٔ ۱۷۳: نا رفته هنوز بوی شیرت ز شکر 9شمارهٔ ۱۷۴: تا دیده ام آن روی چو خورشید انور 10شمارهٔ ۱۷۵: اندیشه مکن به کارها در بسیار 11شمارهٔ ۱۷۶: ای مهر تو چون چهار طبع اندر خور 12شمارهٔ ۱۷۷: اندک اثر آبله بر دو رخ یار 13شمارهٔ ۱۷۸: در زندان تا کرد مرا گردون پیر 14شمارهٔ ۱۷۹: سلطان ملک ای عزیز فرزند پدر 15شمارهٔ ۱۸۰: چون پیرهنت گرفته ام تنگ به بر 16شمارهٔ ۱۸۱: از سنگم یا ز چیستم جان پدر 17شمارهٔ ۱۸۲: بر مرگ تو چون نمویم ای جان پدر 18شمارهٔ ۱۸۳: می گویمت ای سعادت ای نیک پسر 19شمارهٔ ۱۸۴: در غور فلک تعبیه ای ساخت چو ابر 20شمارهٔ ۱۸۵: گویی که هوا به زیر گردست امروز 21شمارهٔ ۱۸۶: عشقت کشتم که غم درودم شب و روز 22شمارهٔ ۱۸۷: ای فقر بخاست روز بازار تو خیز 23شمارهٔ ۱۸۸: ای شاه علاء دولت ملک افروز 24شمارهٔ ۱۸۹: چرخ از دم کون برنمی گردد باز 25شمارهٔ ۱۹۰: خورشید رخا وصل تو جویم همه روز 26شمارهٔ ۱۹۱: ای سود و زیان عمر فرسوده بترس 27شمارهٔ ۱۹۲: ای یار چو صبر هیچ یاری مشناس 28شمارهٔ ۱۹۳: از بخشش دست من ز سیم و زر پرس 29شمارهٔ ۱۹۴: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 30شمارهٔ ۱۹۵: مسعود که بود سعد سلمان پدرش 31شمارهٔ ۱۹۶: تا از من می جهی چو دود از آتش 32شمارهٔ ۱۹۷: معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع 33شمارهٔ ۱۹۸: آتش به سرم همی فرو ریزد عشق 34شمارهٔ ۱۹۹: ای چرخ مدور خسیس بی باک 35شمارهٔ ۲۰۰: گردون نکشد کمال مسعود ملک 36شمارهٔ ۲۰۱: من همت باز دارم و کبر پلنگ 37شمارهٔ ۲۰۲: من چون دل لاله ام تو چون رنگ به ر ...38شمارهٔ ۲۰۳: ای بدر شده من از غمان تو هلال 39شمارهٔ ۲۰۴: ای کلک ملک وصف تو گویم همه سال 40شمارهٔ ۲۰۵: عیبم که ز من زمانی ای مشکین خال 41شمارهٔ ۲۰۶: دل می ندهد که از تو بردارم دل 42شمارهٔ ۲۰۷: آن دل که نخواستت چه نامست آن دل 43شمارهٔ ۲۰۸: سرما چون شد ز دست صحرا شد گل 44شمارهٔ ۲۰۹: رویت بر من چنان که گل بر بلبل 45شمارهٔ ۲۱۰: نامد به کف آن زلف سمن مال به مال 46شمارهٔ ۲۱۱: بنگر که ز شاخ می چه گوید صلصل 47شمارهٔ ۲۱۲: چون روی بتان گشت به باغ اندر گل 48شمارهٔ ۲۱۳: خامش نشود همی ز غلغل بلبل 49شمارهٔ ۲۱۴: من ادهمم از خون دل ابرش گردم 50شمارهٔ ۲۱۵: در دولت شاه چون قوی شد رایم 51شمارهٔ ۲۱۶: غمهای تو از راندن خونها کارم 52شمارهٔ ۲۱۷: هر چند که این بند ز پای افکندم 53شمارهٔ ۲۱۸: من در عدم از جود تو موجود شدم 54شمارهٔ ۲۱۹: ای طبع بده ور ندهی بستانم 55شمارهٔ ۲۲۰: ای غمزه تو کشفته بنیاد دلم 56شمارهٔ ۲۲۱: ای طبع چو آتش از تو بس خوشنودم 57شمارهٔ ۲۲۲: گر من برم از مردم بد سازم برم 58شمارهٔ ۲۲۳: جان و دل و دین به وصلت ای مهر صنم 59شمارهٔ ۲۲۴: ای زرین نام لعبت سیم اندام 60شمارهٔ ۲۲۵: تن کوبم و سرپیچم و بر روی زنم 61شمارهٔ ۲۲۶: جان هر ساعت ز کار زاری دهدم 62شمارهٔ ۲۲۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 63شمارهٔ ۲۲۸: تا کی غم یار و درد فرزند کشم 64شمارهٔ ۲۲۹: هر روز همی فلک به تیری زندم 65شمارهٔ ۲۳۰: گفتم که تو بی وفایی ای نامردم 66شمارهٔ ۲۳۱: ای فاخته دل چو من به رویت نگرم 67شمارهٔ ۲۳۲: بر بسته شد از بستن ماتم دستم 68شمارهٔ ۲۳۳: سروی خواهم ز چرخ داری زندم 69شمارهٔ ۲۳۴: همچون قلمم ز بیخ کندی به ستم 70شمارهٔ ۲۳۵: چون پیش دل از هجر تو هنگامه نهم 71شمارهٔ ۲۳۶: ای سرو سپاه خسرو ای ماه حشم 72شمارهٔ ۲۳۷: ای کرده مرا به عشق گمراه تمام 73شمارهٔ ۲۳۸: جستم از توبه بی زبانی جستم 74شمارهٔ ۲۳۹: شب زار به جای بستر آتش ریزم 75شمارهٔ ۲۴۰: گفتم کایندل به داغ نام تو کنم 76شمارهٔ ۲۴۱: ای چرخ ز هر گزند رنج تو کشم 77شمارهٔ ۲۴۲: وصف لب رنگین تو از دل جویم 78شمارهٔ ۲۴۳: چون از گل روی تو بهاری رسدم 79شمارهٔ ۲۴۴: تا چنگ به مهر آن دلارام زدم 80شمارهٔ ۲۴۵: بر آتش اگر بی تو نخفتم خفتم 81شمارهٔ ۲۴۶: کوهی که بر او بلا ببارند منم 82شمارهٔ ۲۴۷: امروز ز هر دوست گزندی دارم 83شمارهٔ ۲۴۸: از عشق تو در چشم خرد میل زدم 84شمارهٔ ۲۴۹: بونصر من ار عاشق ایام توام 85شمارهٔ ۲۵۰: گفتم شکرت به خلق کیهان گویم 86شمارهٔ ۲۵۱: جز در غم عشق تو سفر می نکنم 87شمارهٔ ۲۵۲: من به الم ای صنم گرفتار نیم 88شمارهٔ ۲۵۳: گر تیز به روی خوب تو درنگرم 89شمارهٔ ۲۵۴: هر یک چندی به قلعه ای آرندم 90شمارهٔ ۲۵۵: صالح دل اگر به جای جامه بدرم 91شمارهٔ ۲۵۶: بر روی تو مهربان و دلسوز منم 92شمارهٔ ۲۵۷: گنجی که ز پیش آن بجستند منم 93شمارهٔ ۲۵۸: نه از همه خلق حق گزاری دارم 94شمارهٔ ۲۵۹: گر حور بود بدان که نازش نکشم 95شمارهٔ ۲۶۰: از آتش دل همیشه اندر تابم 96شمارهٔ ۲۶۱: ای دشمن و دوست مر تو را یک عالم 97شمارهٔ ۲۶۲: هرگه که به پیراهن تو درنگرم 98شمارهٔ ۲۶۳: دلخسته چشم ناوک انداز توام 99شمارهٔ ۲۶۴: در خواب گه از دل به شب آتش بیزم 100شمارهٔ ۲۶۵: شب ز انده تو همی نیاید خوابم 101شمارهٔ ۲۶۶: دانم که ز چرخ بخش بیرون نکنم 102شمارهٔ ۲۶۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 103شمارهٔ ۲۶۸: از بند رحم ببند مهد افتادم 104شمارهٔ ۲۶۹: شه پندارد که ما خردمندانیم 105شمارهٔ ۲۷۰: در آرزوی بوی گل نوروزم 106شمارهٔ ۲۷۱: لرزان ز بلا چو برگ داند یارم 107شمارهٔ ۲۷۲: تا روز همه شب از هوس بیدارم 108شمارهٔ ۲۷۳: بر دیده خیال دوست بنگاشته ام 109شمارهٔ ۲۷۴: امروز در این حبس من آن ممتحنم 110شمارهٔ ۲۷۵: از دل بدم آتشی برانگیخته ام 111شمارهٔ ۲۷۶: عمری بدو کف دو رخ نگارا خستم 112شمارهٔ ۲۷۷: گفتی خبرت کنم کسی بفرستم 113شمارهٔ ۲۷۸: آن مرد که در سخن جهانیست منم 114شمارهٔ ۲۷۹: هر جای که آتش نبردیست منم 115شمارهٔ ۲۸۰: هر جا که ز فضل پیشگاهی است منم 116شمارهٔ ۲۸۱: با ناله همی چو ابر بهمن گریم 117شمارهٔ ۲۸۲: از بلبل نالنده تر و زارترم 118شمارهٔ ۲۸۳: روزان و شبان در آن غم و تیمارم 119شمارهٔ ۲۸۴: ای جان جهان تا خبرت یافته ام 120شمارهٔ ۲۸۵: از خود به تو من بتا گمانها دارم 121شمارهٔ ۲۸۶: سیراب گلابی تو بر آتش خارم 122شمارهٔ ۲۸۷: از هر چه بگفته اند پندی دارم 123شمارهٔ ۲۸۸: من بستر برف و بالش یخ دارم 124شمارهٔ ۲۸۹: در تاریکی ز بس که می بنشینم 125شمارهٔ ۲۹۰: آنم که اگر به خلد جایی سازم 126شمارهٔ ۲۹۱: هر گه که تو را به رهگذاری بینم 127شمارهٔ ۲۹۲: دیده همه شب ز خواب خوش بردوزم 128شمارهٔ ۲۹۳: با خود گفتم که من عیال تو شدم 129شمارهٔ ۲۹۴: آنکو گوید هست قضا تیشه من 130شمارهٔ ۲۹۵: تا خسته دل مرا بریده ست ز تن 131شمارهٔ ۲۹۶: در سمجی چون توانم آرامیدن 132شمارهٔ ۲۹۷: هر شب که تو را نبینم ای شاخ سمن 133شمارهٔ ۲۹۸: چون گل ز غمت دریده ام پیراهن 134شمارهٔ ۲۹۹: سر کردمت ای نگار چون تو سر من 135شمارهٔ ۳۰۰: چنگم به چهار شاخ زد پیراهن 136شمارهٔ ۳۰۱: چون دانش بود مهربان دایه من 137شمارهٔ ۳۰۲: چشم و دهن آن صنم لاله رخان 138شمارهٔ ۳۰۳: با کس غم تو بیش نخواهم گفتم 139شمارهٔ ۳۰۴: این دیبه دو روی به کلک دو زبان 140شمارهٔ ۳۰۵: تا نسبت کرد اخوت شعر به من 141شمارهٔ ۳۰۶: آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن 142شمارهٔ ۳۰۷: از چشم من ار سرشک بتوان رفتن 143شمارهٔ ۳۰۸: از کفر کشد زریر شیبانی کین 144شمارهٔ ۳۰۹: ای برتر من کرده هزاران احسان 145شمارهٔ ۳۱۰: در خدمت طاهر علی بارم جان 146شمارهٔ ۳۱۱: ایزد که همی کرد مرکب تن و جان 147شمارهٔ ۳۱۲: ای پای برنجن من ای بند گران 148شمارهٔ ۳۱۳: چون قمری زار زار می نالم من 149شمارهٔ ۳۱۴: ای شاه به بیشه عزم ناگاهان کن 150شمارهٔ ۳۱۵: زنده به تو مانده ام من ای جان جها ...151شمارهٔ ۳۱۶: انده چه خورم چراست اندر خوردن 152شمارهٔ ۳۱۷: صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان 153شمارهٔ ۳۱۸: گر خسته شوم ز تیر پیکار تو من 154شمارهٔ ۳۱۹: نه روزم هیزم است و نه شب روغن 155شمارهٔ ۳۲۰: ای روز مرا جز شب دیجور مدان 156شمارهٔ ۳۲۱: کس را چو بنفشه سر فرو نارم من 157شمارهٔ ۳۲۲: از چنگ قضا همی چو نتوان جستن 158شمارهٔ ۳۲۳: گردنده چو روز نوبهاری با من 159شمارهٔ ۳۲۴: ای چون گل نوشکفته بر طرف چمن 160شمارهٔ ۳۲۵: چرخم چو بخواست کشت بی هیچ گمان 161شمارهٔ ۳۲۶: امروز منم تفته دل و رفته روان 162شمارهٔ ۳۲۷: بگشای چو گل به وعده راست دهن 163شمارهٔ ۳۲۸: مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین 164شمارهٔ ۳۲۹: زاری و دعا کن به سحرگاه ای تن 165شمارهٔ ۳۳۰: دیدی که غلام داشتم چندان من 166شمارهٔ ۳۳۱: روزم تیره ست از آن رخ مهوش تو 167شمارهٔ ۳۳۲: دل بست شود چو سرفرازد با تو 168شمارهٔ ۳۳۳: آنی که بری دست نیازد با تو 169شمارهٔ ۳۳۴: هر جان که بود برتر از آن باشی تو 170شمارهٔ ۳۳۵: نورست ای ماه حسن سرمایه تو 171شمارهٔ ۳۳۶: ای نای تو را نقل و می روشن کو 172شمارهٔ ۳۳۷: ای شاه بترس از آنکه پرسند از تو 173شمارهٔ ۳۳۸: سلطان ملک اقبال عنان داد به تو 174شمارهٔ ۳۳۹: صالح پس ازین طرب نباید بی تو 175شمارهٔ ۳۴۰: ای شمع شدم به عشق پروانه تو 176شمارهٔ ۳۴۱: ای نای ندیده ام دلی شاد از تو 177شمارهٔ ۳۴۲: مادر که مرا بزاد زاد از پی تو 178شمارهٔ ۳۴۳: هرگز نرسد به لطف در مهر چو تو 179شمارهٔ ۳۴۴: خوردم همه زهر عشق تو شکر کو 180شمارهٔ ۳۴۵: روی و بر من تا بشدم از بر تو 181شمارهٔ ۳۴۶: از کوفتن پای تو و گشتن تو 182شمارهٔ ۳۴۷: با من به میان رسول باید با تو 183شمارهٔ ۳۴۸: ای ملک به دولت تو دارا گشته 184شمارهٔ ۳۴۹: آنی که ز فالها همه فال تو به 185شمارهٔ ۳۵۰: از هر جنسم چو شاه بگشادی راه 186شمارهٔ ۳۵۱: چندان داری ز حسن و خوبی مایه 187شمارهٔ ۳۵۲: هر چند که بر کوهم در شب ز اندوه 188شمارهٔ ۳۵۳: آمد بر من به چشمکان خواب زده 189شمارهٔ ۳۵۴: چون دولت تو جهان جوانست ای شاه 190شمارهٔ ۳۵۵: این خوشرویان که ایستادند همه 191شمارهٔ ۳۵۶: امروز منم چو ماری اندر سله ای 192شمارهٔ ۳۵۷: دانم که وفا ز دل برانداخته ای 193شمارهٔ ۳۵۸: ای ابر ز بحر تا هوایی شده ای 194شمارهٔ ۳۵۹: بر شعر مرا دلیست ای بار خدای 195شمارهٔ ۳۶۰: ای غم سختی تو ای دل از غم نرمی 196شمارهٔ ۳۶۱: روزی که چو باد پیش من برگذری 197شمارهٔ ۳۶۲: مفروق دو دیده ای و مقرون دلی 198شمارهٔ ۳۶۳: مرهم گفتم تو با دل ریش همی 199شمارهٔ ۳۶۴: دولت ز علاء دولت عالی رای 200شمارهٔ ۳۶۵: از شیرینی چون به سخن بنشینی 201شمارهٔ ۳۶۶: با هر تاری ساخته چون پود شوی 202شمارهٔ ۳۶۷: ای گل نه ز گل ز دل همی بر رویی 203شمارهٔ ۳۶۸: آخر نگذاردم فلک چون زاری 204شمارهٔ ۳۶۹: ای دولت هند را جمالی دادی 205شمارهٔ ۳۷۰: شوخی صنمی خوشی کشی خندانی 206شمارهٔ ۳۷۱: عشق آتشی افروخت که از بسیاری 207شمارهٔ ۳۷۲: ای بخت مرا سوخته خرمن کردی 208شمارهٔ ۳۷۳: در پیش گل وصال ما را بویی 209شمارهٔ ۳۷۴: گر چه کندت مساعدت روز بهی 210شمارهٔ ۳۷۵: فر ابدی و نعمت جاویدی 211شمارهٔ ۳۷۶: ای حورا زاده لعبت نوشادی 212شمارهٔ ۳۷۷: بنمودی مقنعی مهی ناگاهی 213شمارهٔ ۳۷۸: ای نای هوا بریدم از نای دمی 214شمارهٔ ۳۷۹: عشوه دهیم همی سرابی گویی 215شمارهٔ ۳۸۰: ای راوه اگر بهشت پیداست تویی 216شمارهٔ ۳۸۱: ای شاه عدو بندی و هم قلعه گشای 217شمارهٔ ۳۸۲: چون بلبل داریم برای رازی 218شمارهٔ ۳۸۳: امید به زندگانیم نیست بسی 219شمارهٔ ۳۸۴: مسعود چو دربند گرفتار شدی 220شمارهٔ ۳۸۵: نالنده تر از نایم در قلعه نای 221شمارهٔ ۳۸۶: ای شاه جهان ز ملک باقی شادی 222شمارهٔ ۳۸۷: بر شاهان جمله پادشاهی داری 223شمارهٔ ۳۸۸: آمد بر من خیال زیبا یاری 224شمارهٔ ۳۸۹: ای چرخ همه کار به پرگار زدی 225شمارهٔ ۳۹۰: از غنچه ناشکفته مستورتری 226شمارهٔ ۳۹۱: از بلبل بر سرو طربناک تری 227شمارهٔ ۳۹۲: ای قلعه نای مادر ملک تویی 228شمارهٔ ۳۹۳: ای تن تو به طبع بار بیمار کشی 229شمارهٔ ۳۹۴: چون موی شدم رنج هر بیدادی 230شمارهٔ ۳۹۵: ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی 231شمارهٔ ۳۹۶: چون دید که بر عزم سفر دارم رای 232شمارهٔ ۳۹۷: این چرخ بسی بدل کند نوها را

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ