به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمانرباعی هاشمارهٔ ۲۱۶: غمهای تو از راندن خونها کارم

950عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

غمهای تو از راندن خونها کارم

خود نیست چرا راندن خونها کارم

در دیده من از مرگ تو خونها دارم

بر مرگ تو با به مرگ خونها بارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۱۵: در دولت شاه چون قوی شد رایم 2شمارهٔ ۲۱۶: غمهای تو از راندن خونها کارم 3شمارهٔ ۲۱۷: هر چند که این بند ز پای افکندم 4شمارهٔ ۲۱۸: من در عدم از جود تو موجود شدم 5شمارهٔ ۲۱۹: ای طبع بده ور ندهی بستانم 6شمارهٔ ۲۲۰: ای غمزه تو کشفته بنیاد دلم 7شمارهٔ ۲۲۱: ای طبع چو آتش از تو بس خوشنودم 8شمارهٔ ۲۲۲: گر من برم از مردم بد سازم برم 9شمارهٔ ۲۲۳: جان و دل و دین به وصلت ای مهر صنم 10شمارهٔ ۲۲۴: ای زرین نام لعبت سیم اندام 11شمارهٔ ۲۲۵: تن کوبم و سرپیچم و بر روی زنم 12شمارهٔ ۲۲۶: جان هر ساعت ز کار زاری دهدم 13شمارهٔ ۲۲۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 14شمارهٔ ۲۲۸: تا کی غم یار و درد فرزند کشم 15شمارهٔ ۲۲۹: هر روز همی فلک به تیری زندم 16شمارهٔ ۲۳۰: گفتم که تو بی وفایی ای نامردم 17شمارهٔ ۲۳۱: ای فاخته دل چو من به رویت نگرم 18شمارهٔ ۲۳۲: بر بسته شد از بستن ماتم دستم 19شمارهٔ ۲۳۳: سروی خواهم ز چرخ داری زندم 20شمارهٔ ۲۳۴: همچون قلمم ز بیخ کندی به ستم 21شمارهٔ ۲۳۵: چون پیش دل از هجر تو هنگامه نهم 22شمارهٔ ۲۳۶: ای سرو سپاه خسرو ای ماه حشم 23شمارهٔ ۲۳۷: ای کرده مرا به عشق گمراه تمام 24شمارهٔ ۲۳۸: جستم از توبه بی زبانی جستم 25شمارهٔ ۲۳۹: شب زار به جای بستر آتش ریزم 26شمارهٔ ۲۴۰: گفتم کایندل به داغ نام تو کنم 27شمارهٔ ۲۴۱: ای چرخ ز هر گزند رنج تو کشم 28شمارهٔ ۲۴۲: وصف لب رنگین تو از دل جویم 29شمارهٔ ۲۴۳: چون از گل روی تو بهاری رسدم 30شمارهٔ ۲۴۴: تا چنگ به مهر آن دلارام زدم 31شمارهٔ ۲۴۵: بر آتش اگر بی تو نخفتم خفتم 32شمارهٔ ۲۴۶: کوهی که بر او بلا ببارند منم 33شمارهٔ ۲۴۷: امروز ز هر دوست گزندی دارم 34شمارهٔ ۲۴۸: از عشق تو در چشم خرد میل زدم 35شمارهٔ ۲۴۹: بونصر من ار عاشق ایام توام 36شمارهٔ ۲۵۰: گفتم شکرت به خلق کیهان گویم 37شمارهٔ ۲۵۱: جز در غم عشق تو سفر می نکنم 38شمارهٔ ۲۵۲: من به الم ای صنم گرفتار نیم 39شمارهٔ ۲۵۳: گر تیز به روی خوب تو درنگرم 40شمارهٔ ۲۵۴: هر یک چندی به قلعه ای آرندم 41شمارهٔ ۲۵۵: صالح دل اگر به جای جامه بدرم 42شمارهٔ ۲۵۶: بر روی تو مهربان و دلسوز منم 43شمارهٔ ۲۵۷: گنجی که ز پیش آن بجستند منم 44شمارهٔ ۲۵۸: نه از همه خلق حق گزاری دارم 45شمارهٔ ۲۵۹: گر حور بود بدان که نازش نکشم 46شمارهٔ ۲۶۰: از آتش دل همیشه اندر تابم 47شمارهٔ ۲۶۱: ای دشمن و دوست مر تو را یک عالم 48شمارهٔ ۲۶۲: هرگه که به پیراهن تو درنگرم 49شمارهٔ ۲۶۳: دلخسته چشم ناوک انداز توام 50شمارهٔ ۲۶۴: در خواب گه از دل به شب آتش بیزم 51شمارهٔ ۲۶۵: شب ز انده تو همی نیاید خوابم 52شمارهٔ ۲۶۶: دانم که ز چرخ بخش بیرون نکنم 53شمارهٔ ۲۶۷: من دوش که از هجر تو در تاب شدم 54شمارهٔ ۲۶۸: از بند رحم ببند مهد افتادم 55شمارهٔ ۲۶۹: شه پندارد که ما خردمندانیم 56شمارهٔ ۲۷۰: در آرزوی بوی گل نوروزم 57شمارهٔ ۲۷۱: لرزان ز بلا چو برگ داند یارم 58شمارهٔ ۲۷۲: تا روز همه شب از هوس بیدارم 59شمارهٔ ۲۷۳: بر دیده خیال دوست بنگاشته ام 60شمارهٔ ۲۷۴: امروز در این حبس من آن ممتحنم 61شمارهٔ ۲۷۵: از دل بدم آتشی برانگیخته ام 62شمارهٔ ۲۷۶: عمری بدو کف دو رخ نگارا خستم 63شمارهٔ ۲۷۷: گفتی خبرت کنم کسی بفرستم 64شمارهٔ ۲۷۸: آن مرد که در سخن جهانیست منم 65شمارهٔ ۲۷۹: هر جای که آتش نبردیست منم 66شمارهٔ ۲۸۰: هر جا که ز فضل پیشگاهی است منم 67شمارهٔ ۲۸۱: با ناله همی چو ابر بهمن گریم 68شمارهٔ ۲۸۲: از بلبل نالنده تر و زارترم 69شمارهٔ ۲۸۳: روزان و شبان در آن غم و تیمارم 70شمارهٔ ۲۸۴: ای جان جهان تا خبرت یافته ام 71شمارهٔ ۲۸۵: از خود به تو من بتا گمانها دارم 72شمارهٔ ۲۸۶: سیراب گلابی تو بر آتش خارم 73شمارهٔ ۲۸۷: از هر چه بگفته اند پندی دارم 74شمارهٔ ۲۸۸: من بستر برف و بالش یخ دارم 75شمارهٔ ۲۸۹: در تاریکی ز بس که می بنشینم 76شمارهٔ ۲۹۰: آنم که اگر به خلد جایی سازم 77شمارهٔ ۲۹۱: هر گه که تو را به رهگذاری بینم 78شمارهٔ ۲۹۲: دیده همه شب ز خواب خوش بردوزم 79شمارهٔ ۲۹۳: با خود گفتم که من عیال تو شدم 80شمارهٔ ۲۹۴: آنکو گوید هست قضا تیشه من 81شمارهٔ ۲۹۵: تا خسته دل مرا بریده ست ز تن 82شمارهٔ ۲۹۶: در سمجی چون توانم آرامیدن 83شمارهٔ ۲۹۷: هر شب که تو را نبینم ای شاخ سمن 84شمارهٔ ۲۹۸: چون گل ز غمت دریده ام پیراهن 85شمارهٔ ۲۹۹: سر کردمت ای نگار چون تو سر من 86شمارهٔ ۳۰۰: چنگم به چهار شاخ زد پیراهن 87شمارهٔ ۳۰۱: چون دانش بود مهربان دایه من 88شمارهٔ ۳۰۲: چشم و دهن آن صنم لاله رخان 89شمارهٔ ۳۰۳: با کس غم تو بیش نخواهم گفتم 90شمارهٔ ۳۰۴: این دیبه دو روی به کلک دو زبان 91شمارهٔ ۳۰۵: تا نسبت کرد اخوت شعر به من 92شمارهٔ ۳۰۶: آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن 93شمارهٔ ۳۰۷: از چشم من ار سرشک بتوان رفتن 94شمارهٔ ۳۰۸: از کفر کشد زریر شیبانی کین 95شمارهٔ ۳۰۹: ای برتر من کرده هزاران احسان 96شمارهٔ ۳۱۰: در خدمت طاهر علی بارم جان 97شمارهٔ ۳۱۱: ایزد که همی کرد مرکب تن و جان 98شمارهٔ ۳۱۲: ای پای برنجن من ای بند گران 99شمارهٔ ۳۱۳: چون قمری زار زار می نالم من 100شمارهٔ ۳۱۴: ای شاه به بیشه عزم ناگاهان کن 101شمارهٔ ۳۱۵: زنده به تو مانده ام من ای جان جها ...102شمارهٔ ۳۱۶: انده چه خورم چراست اندر خوردن 103شمارهٔ ۳۱۷: صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان 104شمارهٔ ۳۱۸: گر خسته شوم ز تیر پیکار تو من 105شمارهٔ ۳۱۹: نه روزم هیزم است و نه شب روغن 106شمارهٔ ۳۲۰: ای روز مرا جز شب دیجور مدان 107شمارهٔ ۳۲۱: کس را چو بنفشه سر فرو نارم من 108شمارهٔ ۳۲۲: از چنگ قضا همی چو نتوان جستن 109شمارهٔ ۳۲۳: گردنده چو روز نوبهاری با من 110شمارهٔ ۳۲۴: ای چون گل نوشکفته بر طرف چمن 111شمارهٔ ۳۲۵: چرخم چو بخواست کشت بی هیچ گمان 112شمارهٔ ۳۲۶: امروز منم تفته دل و رفته روان 113شمارهٔ ۳۲۷: بگشای چو گل به وعده راست دهن 114شمارهٔ ۳۲۸: مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین 115شمارهٔ ۳۲۹: زاری و دعا کن به سحرگاه ای تن 116شمارهٔ ۳۳۰: دیدی که غلام داشتم چندان من 117شمارهٔ ۳۳۱: روزم تیره ست از آن رخ مهوش تو 118شمارهٔ ۳۳۲: دل بست شود چو سرفرازد با تو 119شمارهٔ ۳۳۳: آنی که بری دست نیازد با تو 120شمارهٔ ۳۳۴: هر جان که بود برتر از آن باشی تو 121شمارهٔ ۳۳۵: نورست ای ماه حسن سرمایه تو 122شمارهٔ ۳۳۶: ای نای تو را نقل و می روشن کو 123شمارهٔ ۳۳۷: ای شاه بترس از آنکه پرسند از تو 124شمارهٔ ۳۳۸: سلطان ملک اقبال عنان داد به تو 125شمارهٔ ۳۳۹: صالح پس ازین طرب نباید بی تو 126شمارهٔ ۳۴۰: ای شمع شدم به عشق پروانه تو 127شمارهٔ ۳۴۱: ای نای ندیده ام دلی شاد از تو 128شمارهٔ ۳۴۲: مادر که مرا بزاد زاد از پی تو 129شمارهٔ ۳۴۳: هرگز نرسد به لطف در مهر چو تو 130شمارهٔ ۳۴۴: خوردم همه زهر عشق تو شکر کو 131شمارهٔ ۳۴۵: روی و بر من تا بشدم از بر تو 132شمارهٔ ۳۴۶: از کوفتن پای تو و گشتن تو 133شمارهٔ ۳۴۷: با من به میان رسول باید با تو 134شمارهٔ ۳۴۸: ای ملک به دولت تو دارا گشته 135شمارهٔ ۳۴۹: آنی که ز فالها همه فال تو به 136شمارهٔ ۳۵۰: از هر جنسم چو شاه بگشادی راه 137شمارهٔ ۳۵۱: چندان داری ز حسن و خوبی مایه 138شمارهٔ ۳۵۲: هر چند که بر کوهم در شب ز اندوه 139شمارهٔ ۳۵۳: آمد بر من به چشمکان خواب زده 140شمارهٔ ۳۵۴: چون دولت تو جهان جوانست ای شاه 141شمارهٔ ۳۵۵: این خوشرویان که ایستادند همه 142شمارهٔ ۳۵۶: امروز منم چو ماری اندر سله ای 143شمارهٔ ۳۵۷: دانم که وفا ز دل برانداخته ای 144شمارهٔ ۳۵۸: ای ابر ز بحر تا هوایی شده ای 145شمارهٔ ۳۵۹: بر شعر مرا دلیست ای بار خدای 146شمارهٔ ۳۶۰: ای غم سختی تو ای دل از غم نرمی 147شمارهٔ ۳۶۱: روزی که چو باد پیش من برگذری 148شمارهٔ ۳۶۲: مفروق دو دیده ای و مقرون دلی 149شمارهٔ ۳۶۳: مرهم گفتم تو با دل ریش همی 150شمارهٔ ۳۶۴: دولت ز علاء دولت عالی رای 151شمارهٔ ۳۶۵: از شیرینی چون به سخن بنشینی 152شمارهٔ ۳۶۶: با هر تاری ساخته چون پود شوی 153شمارهٔ ۳۶۷: ای گل نه ز گل ز دل همی بر رویی 154شمارهٔ ۳۶۸: آخر نگذاردم فلک چون زاری 155شمارهٔ ۳۶۹: ای دولت هند را جمالی دادی 156شمارهٔ ۳۷۰: شوخی صنمی خوشی کشی خندانی 157شمارهٔ ۳۷۱: عشق آتشی افروخت که از بسیاری 158شمارهٔ ۳۷۲: ای بخت مرا سوخته خرمن کردی 159شمارهٔ ۳۷۳: در پیش گل وصال ما را بویی 160شمارهٔ ۳۷۴: گر چه کندت مساعدت روز بهی 161شمارهٔ ۳۷۵: فر ابدی و نعمت جاویدی 162شمارهٔ ۳۷۶: ای حورا زاده لعبت نوشادی 163شمارهٔ ۳۷۷: بنمودی مقنعی مهی ناگاهی 164شمارهٔ ۳۷۸: ای نای هوا بریدم از نای دمی 165شمارهٔ ۳۷۹: عشوه دهیم همی سرابی گویی 166شمارهٔ ۳۸۰: ای راوه اگر بهشت پیداست تویی 167شمارهٔ ۳۸۱: ای شاه عدو بندی و هم قلعه گشای 168شمارهٔ ۳۸۲: چون بلبل داریم برای رازی 169شمارهٔ ۳۸۳: امید به زندگانیم نیست بسی 170شمارهٔ ۳۸۴: مسعود چو دربند گرفتار شدی 171شمارهٔ ۳۸۵: نالنده تر از نایم در قلعه نای 172شمارهٔ ۳۸۶: ای شاه جهان ز ملک باقی شادی 173شمارهٔ ۳۸۷: بر شاهان جمله پادشاهی داری 174شمارهٔ ۳۸۸: آمد بر من خیال زیبا یاری 175شمارهٔ ۳۸۹: ای چرخ همه کار به پرگار زدی 176شمارهٔ ۳۹۰: از غنچه ناشکفته مستورتری 177شمارهٔ ۳۹۱: از بلبل بر سرو طربناک تری 178شمارهٔ ۳۹۲: ای قلعه نای مادر ملک تویی 179شمارهٔ ۳۹۳: ای تن تو به طبع بار بیمار کشی 180شمارهٔ ۳۹۴: چون موی شدم رنج هر بیدادی 181شمارهٔ ۳۹۵: ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی 182شمارهٔ ۳۹۶: چون دید که بر عزم سفر دارم رای 183شمارهٔ ۳۹۷: این چرخ بسی بدل کند نوها را

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ