به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمانرباعی هاشمارهٔ ۲۸۳: روزان و شبان در آن غم و تیمارم

1140عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

روزان و شبان در آن غم و تیمارم

کاسرار تو را چگونه پنهان دارم

دل خون شد و خون ز دیدگان می بارم

بینند ز خون دل همه اسرارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۸۲: از بلبل نالنده تر و زارترم 2شمارهٔ ۲۸۳: روزان و شبان در آن غم و تیمارم 3شمارهٔ ۲۸۴: ای جان جهان تا خبرت یافته ام 4شمارهٔ ۲۸۵: از خود به تو من بتا گمانها دارم 5شمارهٔ ۲۸۶: سیراب گلابی تو بر آتش خارم 6شمارهٔ ۲۸۷: از هر چه بگفته اند پندی دارم 7شمارهٔ ۲۸۸: من بستر برف و بالش یخ دارم 8شمارهٔ ۲۸۹: در تاریکی ز بس که می بنشینم 9شمارهٔ ۲۹۰: آنم که اگر به خلد جایی سازم 10شمارهٔ ۲۹۱: هر گه که تو را به رهگذاری بینم 11شمارهٔ ۲۹۲: دیده همه شب ز خواب خوش بردوزم 12شمارهٔ ۲۹۳: با خود گفتم که من عیال تو شدم 13شمارهٔ ۲۹۴: آنکو گوید هست قضا تیشه من 14شمارهٔ ۲۹۵: تا خسته دل مرا بریده ست ز تن 15شمارهٔ ۲۹۶: در سمجی چون توانم آرامیدن 16شمارهٔ ۲۹۷: هر شب که تو را نبینم ای شاخ سمن 17شمارهٔ ۲۹۸: چون گل ز غمت دریده ام پیراهن 18شمارهٔ ۲۹۹: سر کردمت ای نگار چون تو سر من 19شمارهٔ ۳۰۰: چنگم به چهار شاخ زد پیراهن 20شمارهٔ ۳۰۱: چون دانش بود مهربان دایه من 21شمارهٔ ۳۰۲: چشم و دهن آن صنم لاله رخان 22شمارهٔ ۳۰۳: با کس غم تو بیش نخواهم گفتم 23شمارهٔ ۳۰۴: این دیبه دو روی به کلک دو زبان 24شمارهٔ ۳۰۵: تا نسبت کرد اخوت شعر به من 25شمارهٔ ۳۰۶: آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن 26شمارهٔ ۳۰۷: از چشم من ار سرشک بتوان رفتن 27شمارهٔ ۳۰۸: از کفر کشد زریر شیبانی کین 28شمارهٔ ۳۰۹: ای برتر من کرده هزاران احسان 29شمارهٔ ۳۱۰: در خدمت طاهر علی بارم جان 30شمارهٔ ۳۱۱: ایزد که همی کرد مرکب تن و جان 31شمارهٔ ۳۱۲: ای پای برنجن من ای بند گران 32شمارهٔ ۳۱۳: چون قمری زار زار می نالم من 33شمارهٔ ۳۱۴: ای شاه به بیشه عزم ناگاهان کن 34شمارهٔ ۳۱۵: زنده به تو مانده ام من ای جان جها ...35شمارهٔ ۳۱۶: انده چه خورم چراست اندر خوردن 36شمارهٔ ۳۱۷: صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان 37شمارهٔ ۳۱۸: گر خسته شوم ز تیر پیکار تو من 38شمارهٔ ۳۱۹: نه روزم هیزم است و نه شب روغن 39شمارهٔ ۳۲۰: ای روز مرا جز شب دیجور مدان 40شمارهٔ ۳۲۱: کس را چو بنفشه سر فرو نارم من 41شمارهٔ ۳۲۲: از چنگ قضا همی چو نتوان جستن 42شمارهٔ ۳۲۳: گردنده چو روز نوبهاری با من 43شمارهٔ ۳۲۴: ای چون گل نوشکفته بر طرف چمن 44شمارهٔ ۳۲۵: چرخم چو بخواست کشت بی هیچ گمان 45شمارهٔ ۳۲۶: امروز منم تفته دل و رفته روان 46شمارهٔ ۳۲۷: بگشای چو گل به وعده راست دهن 47شمارهٔ ۳۲۸: مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین 48شمارهٔ ۳۲۹: زاری و دعا کن به سحرگاه ای تن 49شمارهٔ ۳۳۰: دیدی که غلام داشتم چندان من 50شمارهٔ ۳۳۱: روزم تیره ست از آن رخ مهوش تو 51شمارهٔ ۳۳۲: دل بست شود چو سرفرازد با تو 52شمارهٔ ۳۳۳: آنی که بری دست نیازد با تو 53شمارهٔ ۳۳۴: هر جان که بود برتر از آن باشی تو 54شمارهٔ ۳۳۵: نورست ای ماه حسن سرمایه تو 55شمارهٔ ۳۳۶: ای نای تو را نقل و می روشن کو 56شمارهٔ ۳۳۷: ای شاه بترس از آنکه پرسند از تو 57شمارهٔ ۳۳۸: سلطان ملک اقبال عنان داد به تو 58شمارهٔ ۳۳۹: صالح پس ازین طرب نباید بی تو 59شمارهٔ ۳۴۰: ای شمع شدم به عشق پروانه تو 60شمارهٔ ۳۴۱: ای نای ندیده ام دلی شاد از تو 61شمارهٔ ۳۴۲: مادر که مرا بزاد زاد از پی تو 62شمارهٔ ۳۴۳: هرگز نرسد به لطف در مهر چو تو 63شمارهٔ ۳۴۴: خوردم همه زهر عشق تو شکر کو 64شمارهٔ ۳۴۵: روی و بر من تا بشدم از بر تو 65شمارهٔ ۳۴۶: از کوفتن پای تو و گشتن تو 66شمارهٔ ۳۴۷: با من به میان رسول باید با تو 67شمارهٔ ۳۴۸: ای ملک به دولت تو دارا گشته 68شمارهٔ ۳۴۹: آنی که ز فالها همه فال تو به 69شمارهٔ ۳۵۰: از هر جنسم چو شاه بگشادی راه 70شمارهٔ ۳۵۱: چندان داری ز حسن و خوبی مایه 71شمارهٔ ۳۵۲: هر چند که بر کوهم در شب ز اندوه 72شمارهٔ ۳۵۳: آمد بر من به چشمکان خواب زده 73شمارهٔ ۳۵۴: چون دولت تو جهان جوانست ای شاه 74شمارهٔ ۳۵۵: این خوشرویان که ایستادند همه 75شمارهٔ ۳۵۶: امروز منم چو ماری اندر سله ای 76شمارهٔ ۳۵۷: دانم که وفا ز دل برانداخته ای 77شمارهٔ ۳۵۸: ای ابر ز بحر تا هوایی شده ای 78شمارهٔ ۳۵۹: بر شعر مرا دلیست ای بار خدای 79شمارهٔ ۳۶۰: ای غم سختی تو ای دل از غم نرمی 80شمارهٔ ۳۶۱: روزی که چو باد پیش من برگذری 81شمارهٔ ۳۶۲: مفروق دو دیده ای و مقرون دلی 82شمارهٔ ۳۶۳: مرهم گفتم تو با دل ریش همی 83شمارهٔ ۳۶۴: دولت ز علاء دولت عالی رای 84شمارهٔ ۳۶۵: از شیرینی چون به سخن بنشینی 85شمارهٔ ۳۶۶: با هر تاری ساخته چون پود شوی 86شمارهٔ ۳۶۷: ای گل نه ز گل ز دل همی بر رویی 87شمارهٔ ۳۶۸: آخر نگذاردم فلک چون زاری 88شمارهٔ ۳۶۹: ای دولت هند را جمالی دادی 89شمارهٔ ۳۷۰: شوخی صنمی خوشی کشی خندانی 90شمارهٔ ۳۷۱: عشق آتشی افروخت که از بسیاری 91شمارهٔ ۳۷۲: ای بخت مرا سوخته خرمن کردی 92شمارهٔ ۳۷۳: در پیش گل وصال ما را بویی 93شمارهٔ ۳۷۴: گر چه کندت مساعدت روز بهی 94شمارهٔ ۳۷۵: فر ابدی و نعمت جاویدی 95شمارهٔ ۳۷۶: ای حورا زاده لعبت نوشادی 96شمارهٔ ۳۷۷: بنمودی مقنعی مهی ناگاهی 97شمارهٔ ۳۷۸: ای نای هوا بریدم از نای دمی 98شمارهٔ ۳۷۹: عشوه دهیم همی سرابی گویی 99شمارهٔ ۳۸۰: ای راوه اگر بهشت پیداست تویی 100شمارهٔ ۳۸۱: ای شاه عدو بندی و هم قلعه گشای 101شمارهٔ ۳۸۲: چون بلبل داریم برای رازی 102شمارهٔ ۳۸۳: امید به زندگانیم نیست بسی 103شمارهٔ ۳۸۴: مسعود چو دربند گرفتار شدی 104شمارهٔ ۳۸۵: نالنده تر از نایم در قلعه نای 105شمارهٔ ۳۸۶: ای شاه جهان ز ملک باقی شادی 106شمارهٔ ۳۸۷: بر شاهان جمله پادشاهی داری 107شمارهٔ ۳۸۸: آمد بر من خیال زیبا یاری 108شمارهٔ ۳۸۹: ای چرخ همه کار به پرگار زدی 109شمارهٔ ۳۹۰: از غنچه ناشکفته مستورتری 110شمارهٔ ۳۹۱: از بلبل بر سرو طربناک تری 111شمارهٔ ۳۹۲: ای قلعه نای مادر ملک تویی 112شمارهٔ ۳۹۳: ای تن تو به طبع بار بیمار کشی 113شمارهٔ ۳۹۴: چون موی شدم رنج هر بیدادی 114شمارهٔ ۳۹۵: ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی 115شمارهٔ ۳۹۶: چون دید که بر عزم سفر دارم رای 116شمارهٔ ۳۹۷: این چرخ بسی بدل کند نوها را

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ