به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمانرباعی هاشمارهٔ ۲۹۸: چون گل ز غمت دریده ام پیراهن

1130عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون گل ز غمت دریده ام پیراهن

چون لاله بیالوده ام از خون رخ و تن

چون شاخ بنفشه سرنگون باشم من

ترسم که بسی عمر نیابم چو سمن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۹۷: هر شب که تو را نبینم ای شاخ سمن 2شمارهٔ ۲۹۸: چون گل ز غمت دریده ام پیراهن 3شمارهٔ ۲۹۹: سر کردمت ای نگار چون تو سر من 4شمارهٔ ۳۰۰: چنگم به چهار شاخ زد پیراهن 5شمارهٔ ۳۰۱: چون دانش بود مهربان دایه من 6شمارهٔ ۳۰۲: چشم و دهن آن صنم لاله رخان 7شمارهٔ ۳۰۳: با کس غم تو بیش نخواهم گفتم 8شمارهٔ ۳۰۴: این دیبه دو روی به کلک دو زبان 9شمارهٔ ۳۰۵: تا نسبت کرد اخوت شعر به من 10شمارهٔ ۳۰۶: آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن 11شمارهٔ ۳۰۷: از چشم من ار سرشک بتوان رفتن 12شمارهٔ ۳۰۸: از کفر کشد زریر شیبانی کین 13شمارهٔ ۳۰۹: ای برتر من کرده هزاران احسان 14شمارهٔ ۳۱۰: در خدمت طاهر علی بارم جان 15شمارهٔ ۳۱۱: ایزد که همی کرد مرکب تن و جان 16شمارهٔ ۳۱۲: ای پای برنجن من ای بند گران 17شمارهٔ ۳۱۳: چون قمری زار زار می نالم من 18شمارهٔ ۳۱۴: ای شاه به بیشه عزم ناگاهان کن 19شمارهٔ ۳۱۵: زنده به تو مانده ام من ای جان جها ...20شمارهٔ ۳۱۶: انده چه خورم چراست اندر خوردن 21شمارهٔ ۳۱۷: صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان 22شمارهٔ ۳۱۸: گر خسته شوم ز تیر پیکار تو من 23شمارهٔ ۳۱۹: نه روزم هیزم است و نه شب روغن 24شمارهٔ ۳۲۰: ای روز مرا جز شب دیجور مدان 25شمارهٔ ۳۲۱: کس را چو بنفشه سر فرو نارم من 26شمارهٔ ۳۲۲: از چنگ قضا همی چو نتوان جستن 27شمارهٔ ۳۲۳: گردنده چو روز نوبهاری با من 28شمارهٔ ۳۲۴: ای چون گل نوشکفته بر طرف چمن 29شمارهٔ ۳۲۵: چرخم چو بخواست کشت بی هیچ گمان 30شمارهٔ ۳۲۶: امروز منم تفته دل و رفته روان 31شمارهٔ ۳۲۷: بگشای چو گل به وعده راست دهن 32شمارهٔ ۳۲۸: مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین 33شمارهٔ ۳۲۹: زاری و دعا کن به سحرگاه ای تن 34شمارهٔ ۳۳۰: دیدی که غلام داشتم چندان من 35شمارهٔ ۳۳۱: روزم تیره ست از آن رخ مهوش تو 36شمارهٔ ۳۳۲: دل بست شود چو سرفرازد با تو 37شمارهٔ ۳۳۳: آنی که بری دست نیازد با تو 38شمارهٔ ۳۳۴: هر جان که بود برتر از آن باشی تو 39شمارهٔ ۳۳۵: نورست ای ماه حسن سرمایه تو 40شمارهٔ ۳۳۶: ای نای تو را نقل و می روشن کو 41شمارهٔ ۳۳۷: ای شاه بترس از آنکه پرسند از تو 42شمارهٔ ۳۳۸: سلطان ملک اقبال عنان داد به تو 43شمارهٔ ۳۳۹: صالح پس ازین طرب نباید بی تو 44شمارهٔ ۳۴۰: ای شمع شدم به عشق پروانه تو 45شمارهٔ ۳۴۱: ای نای ندیده ام دلی شاد از تو 46شمارهٔ ۳۴۲: مادر که مرا بزاد زاد از پی تو 47شمارهٔ ۳۴۳: هرگز نرسد به لطف در مهر چو تو 48شمارهٔ ۳۴۴: خوردم همه زهر عشق تو شکر کو 49شمارهٔ ۳۴۵: روی و بر من تا بشدم از بر تو 50شمارهٔ ۳۴۶: از کوفتن پای تو و گشتن تو 51شمارهٔ ۳۴۷: با من به میان رسول باید با تو 52شمارهٔ ۳۴۸: ای ملک به دولت تو دارا گشته 53شمارهٔ ۳۴۹: آنی که ز فالها همه فال تو به 54شمارهٔ ۳۵۰: از هر جنسم چو شاه بگشادی راه 55شمارهٔ ۳۵۱: چندان داری ز حسن و خوبی مایه 56شمارهٔ ۳۵۲: هر چند که بر کوهم در شب ز اندوه 57شمارهٔ ۳۵۳: آمد بر من به چشمکان خواب زده 58شمارهٔ ۳۵۴: چون دولت تو جهان جوانست ای شاه 59شمارهٔ ۳۵۵: این خوشرویان که ایستادند همه 60شمارهٔ ۳۵۶: امروز منم چو ماری اندر سله ای 61شمارهٔ ۳۵۷: دانم که وفا ز دل برانداخته ای 62شمارهٔ ۳۵۸: ای ابر ز بحر تا هوایی شده ای 63شمارهٔ ۳۵۹: بر شعر مرا دلیست ای بار خدای 64شمارهٔ ۳۶۰: ای غم سختی تو ای دل از غم نرمی 65شمارهٔ ۳۶۱: روزی که چو باد پیش من برگذری 66شمارهٔ ۳۶۲: مفروق دو دیده ای و مقرون دلی 67شمارهٔ ۳۶۳: مرهم گفتم تو با دل ریش همی 68شمارهٔ ۳۶۴: دولت ز علاء دولت عالی رای 69شمارهٔ ۳۶۵: از شیرینی چون به سخن بنشینی 70شمارهٔ ۳۶۶: با هر تاری ساخته چون پود شوی 71شمارهٔ ۳۶۷: ای گل نه ز گل ز دل همی بر رویی 72شمارهٔ ۳۶۸: آخر نگذاردم فلک چون زاری 73شمارهٔ ۳۶۹: ای دولت هند را جمالی دادی 74شمارهٔ ۳۷۰: شوخی صنمی خوشی کشی خندانی 75شمارهٔ ۳۷۱: عشق آتشی افروخت که از بسیاری 76شمارهٔ ۳۷۲: ای بخت مرا سوخته خرمن کردی 77شمارهٔ ۳۷۳: در پیش گل وصال ما را بویی 78شمارهٔ ۳۷۴: گر چه کندت مساعدت روز بهی 79شمارهٔ ۳۷۵: فر ابدی و نعمت جاویدی 80شمارهٔ ۳۷۶: ای حورا زاده لعبت نوشادی 81شمارهٔ ۳۷۷: بنمودی مقنعی مهی ناگاهی 82شمارهٔ ۳۷۸: ای نای هوا بریدم از نای دمی 83شمارهٔ ۳۷۹: عشوه دهیم همی سرابی گویی 84شمارهٔ ۳۸۰: ای راوه اگر بهشت پیداست تویی 85شمارهٔ ۳۸۱: ای شاه عدو بندی و هم قلعه گشای 86شمارهٔ ۳۸۲: چون بلبل داریم برای رازی 87شمارهٔ ۳۸۳: امید به زندگانیم نیست بسی 88شمارهٔ ۳۸۴: مسعود چو دربند گرفتار شدی 89شمارهٔ ۳۸۵: نالنده تر از نایم در قلعه نای 90شمارهٔ ۳۸۶: ای شاه جهان ز ملک باقی شادی 91شمارهٔ ۳۸۷: بر شاهان جمله پادشاهی داری 92شمارهٔ ۳۸۸: آمد بر من خیال زیبا یاری 93شمارهٔ ۳۸۹: ای چرخ همه کار به پرگار زدی 94شمارهٔ ۳۹۰: از غنچه ناشکفته مستورتری 95شمارهٔ ۳۹۱: از بلبل بر سرو طربناک تری 96شمارهٔ ۳۹۲: ای قلعه نای مادر ملک تویی 97شمارهٔ ۳۹۳: ای تن تو به طبع بار بیمار کشی 98شمارهٔ ۳۹۴: چون موی شدم رنج هر بیدادی 99شمارهٔ ۳۹۵: ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی 100شمارهٔ ۳۹۶: چون دید که بر عزم سفر دارم رای 101شمارهٔ ۳۹۷: این چرخ بسی بدل کند نوها را

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ